بازگشت

اقتدار حزب اموي


معاويه، پسر ابوسفيان، كه منويات پدر را در سر داشت، كوشيد تا از موقعيت به دست آمده بيشترين بهره را ببرد.

از اينرو، با حرص و ولع زياد الوصفي به گرد آوردن قدرت و ثروت پرداخت. براي همين است كه آگاهان، بنيان گذار هزار ماه سياه حكومت اموي را عثمان مي دانند؛ زيرا به قول سيد قطب:

«اين دوران سيزده ساله حكومت عثمان بود كه از معاويه، معاويه ساخت و براي وي نيروي مال و سرباز و نيروي حكومتي در چهار گوشه ي شام گرد آورده بود» [1] .

اگر حضور صحابه جليل القدر پيامبر و فضايي كه رسول خدا ايجاد كرده بود، مانع از آن شد ك خلفاي اول و دوم، در دام رفاه طلبي، تجمل پرستي، شهوتراني و زر دوستي گرفتار آيند، نوبت به خليفه ي سوم كه رسيد، سنت پيامبر، بطور كامل به


فراموشي سپرده شد؛ بخشيدن ثروتهاي مسلمانان به اطرافيان و خويشان، آنگونه كه در شب عروسي دخترش، دويست هزار درهم از بيت المال به دامادش حارث به حكم بخشيد و در برابر اعتراض هاي زيد بن ارقم خزانه دار بيت المال، فرياد زد: ابن ارقم كليدهاي خزانه ي بيت المال را بگذار! ما شخص ديگري را براي اين كار پيدا مي كنيم! اين گفتار و رفتار بدعتي بود كه پيش از آن در اسلام سابقه نداشت.

«نمونه هاي اين گشاد بازي ها در دوران عثمان زياد است؛ او روزي به زبير 600000 و به طلحه 200000 درهم داد و يك پنجم ماليات آفريقا را به مروان بن حكم بخشيد! [2] عبدالله بن خالد اموي را كه غايب بود، پس از بازگشت 300000 درهم بخشيد. حكم بن العاص را كه پيامبر از مدينه بيرون كرده بود، فراخواند و صد هزار درهم به او عطا كرد و خمس ماليات آفريقا را براي او مسلم داشت. بازار مدينه را به پسر وي حارث به همراه مالي وافر واگذار كرد [3] كه موجب اعتراض صحابه پيامبر از جمله علي (ع) گرديد. او آشكارا مسير خود را از راه خلفاي پيشين جدا مي دانست.» [4] .

پيدايش اختلافات طبقاتي، دور شدن از سنت نبوي، و در برابر، اعتراضهاي صحابه ي پيامبر، سرانجام به يك انفجار و شورش مبدل شد؛ شورشي كه به رغم تلاشهاي مصلحان بزرگي چون علي (ع) به قتل خليفه سوم انجاميد.

«هنگامي كه وي كشته شد، نزد خزانه دار او يك صد و پنجاه هزار دينار و يك ميليون درهم موجود بود و بهاء املاك او در وادي القرا و حنين و ديگر نواحي دويست هزار دينار بود و شتران و اسبان بسياري داشت و هشت يك از متروكات زبير پس از


مرگش پنجاه هزار دينار بود و او پس از مرگ، هزار اسب و هزار كنيز بر جاي گذاشت و محصول طلحه از عراق در هر روز هزار شتر بود و او ده هزار گوسفند داشت و ربع ماترك او پس از مرگش بالغ بر هشتاد و چهار هزار دينار بود، و زيد بن ثابت از شمس زر و سيم به اندازه اي بر جاي گذاشت كه آنها را با تبر مي شكستند و اين علاوه بر اموال واملاكي بود كه بهاي آنها به صد هزا دينار مي رسيد. زبير خانه اي در بصره و خانه اي ديگر در مصر وكوفه و اسكندريه براي خود بنيان نهاده بود و همچنين طلحه خانه اي در كوفه بنا كرد و خانه اي براي خود در عقيق بنا كرد كه سقفي بلند داشت و فضاي پهناور بدان اختصاص داد و بر فراز ديوارهاي آن كنگره ها بساخت» [5] .

عثمان، سفره ي بيت المال را گسترد و دست اطرافيانش را بر آن گشود، بويژه بني اميه كه به تعبير اميرالمؤمنين علي (ع) همانند شتران گرسنه، كه علفهاي بهاري را مي بلعند، بيت المال را مي بلعند.

باري عثمان در برابر نصايح علي (ع) سخني نداشت جز اينكه بگويد صله ي رحم انجام داده ام و كار بدي نكرده ام!


پاورقي

[1] عدالت اجتماعي، ص 378.

[2] ر.ک: عدالت اجتماعي در اسلام، سيد قطب، ص 369.

[3] فتوح، ابن‏اعثم کوفي، ص 316.

[4] عدالت اجتماعي در اسلام، ص 369.

[5] مقدمه ابن‏خلدن، ج 1، ص 391 و 392.