بازگشت

شعارهاي حماسي عباس


پس از آن كه عباس عليه السلام با ده سوار رو به شريعه نهاد او و ياران با آن جمع درآويختند، در آن كشش و كوشش اين رجز را مي خواند:



«اقاتل القوم بقلب مهتد

اذب عن سبط النبي احمد



اضربكم بالصارم المهند

حتي تحيدوا عن قتال سيدي



اني انا العباس ذوالتودد

نجل علي المرتضي المويد؛



من اينك با قوم كافر با قلبي هدايت يافته در ستيزم، و از حريم فرزند پيامبر اكرم (مرسل) دفاع مي كنم؛

با شمشير بران بر سرهايتان مي كوبم تا از نبرد با سرور من (حسين) كنار رويد؛ من عباس مهربان فرزند علي مرتضي هستم كه همواره مورد تأييد (الهي) او بود» آري او از راست و چپ، دشمنان را پراكنده مي ساخت و اين رجز را مي خواند:



«لا ارهب الموت اذ الموت زقا

حتي اواري ميتا عند اللقا



نفسي لنفس الطاهر الطهر وقا

اني صبور شاكر للملتقي



بل اضرب الهام و افري المفرقا

اني انا العباس صعب باللقا؛ [1] .



مرا از مرگ، آن گاه كه بانگ برآورد، باكي نيست، تا آن هنگام كه در نبرد، خود در خاك شوم؛

جانم براي آن پاك پاكيزه نگهدار است، و من در جنگ شكيبا و شاكرم؛

بلكه سر را مي زنم و سر را مي شكافم؛

من عباس دلاورم كه پايداري در نبرد، با من دشوار است».

آنگاه كه از شريعه بيرون شد و مشك بر دوش افكند و بر زين، استوار نشست و اين رجز را مي خواند:




«يا نفس من بعد الحسين هوني

و بعده لا كنت ان تكوني



هذا حسين شارب المنون

و تشربين بارد المعين



هيهات ما هذا فعال ديني

و لا فعال صادق اليقين؛ [2] .



اي نفس! پس از حسين، خوار باش و پس از او مباد كه زنده باشي؛

حسين شربت مرگ را چشيد و حال آن كه تو از آب سرد و گوارا مي نوشي؟!

از من اين كردار بعيد است. نه از آيين من است و نه كردار مرد راست باور». قاتلان عباس عليه السلام «يزيد بن وقاد» و «حكيم بن طفيل» بودند. اين دو نفر در زيارت مقدسه مورد لعن امام قرار گرفته اند. [3] .

هنگامي كه دست راست عباس عليه السلام قطع شد، رجز او اين بود:



«و الله لو قطعتم يميني

اني احامي ابدا عن ديني



و عن امام صادق اليقين

سبط النبي الطاهر الامين



نبي صدق جاءنا بالدين

مصدقا للواحد الامين؛



به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع كنيد تا ابد از دينم حمايت مي كنم؛ و از امام درستكار و باتقوايي كه فرزند پيامبر پاك و راستگوست و تصديق كننده ي خداوند يكتاست، حمايت مي كنم».

هنگام قطع شدن دست چپش نيز چنين رجز مي خواند:



«يا نفس لا تخشي من الكفار

و ابشري برحمة الجبار



مع نبي سيد الابرار

فاصلهم يا رب حر النار؛ [4] .



قد قطعوا ببغيهم يساري

اي نفس! از كفار نترس، تو را مژده بر رحمت خداوند بسيار جبران كننده است؛


تو به زودي با پيامبر سرور نيكوكاران محشور خواهي شد؛

دست چپم را به ستم بريدند، خدايا، شراره دوزخ را نصيبشان كن».


پاورقي

[1] مقتل الحسين ابي‏مخنف و مصرع اهل بيته و اصحابه في کربلاء، ص 57.

[2] رياض المصائب، ص 440.

[3] اقبال الاعمال، ج 3، ص 74.

[4] مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 108.