بازگشت

انتقال شهيد به خيمه شهدا


براي انتقال بدن مطهر علي، امام جوانان اهل بيت را اين گونه امر فرمود: «احملوا اخاكم؛ برادرتان را حمل كنيد» آنها همه رفتند تا بدن مبارك علي را آورده، در برابر خيمه هايي كه محل رزم آنها بود بگذارند. [1] .

پس از آن بانوان خانه وحي از خيمه ها بيرون دويدند و نظاره كردند كه چگونه علي بر روي دست جوانان، در حالي كه به خون آغشته بود، و بر اثر شمشير و نيزه قطعه قطعه شده بود، به سوي خيمه گاه حمل مي شود. همه با دل هاي سوخته و گيسوان افشان و ناله هايي كه تا ملكوت مي رفت به استقبال او آمده بودند. پيشاپيش همه عقيله بني هاشم زينب كبري عليهاالسلام قرار داشت. او فريادزنان و ناله كنان جلو آمده [2] فرياد مي زد: «يا اخاه! يا اخاه! واي برادرم! واي برادرم!» او آمد و خود را بر نعش علي انداخت. امام به سوي خواهر آمد، دست او را گرفت و به سوي خيمه گاه روانه كرد و بعد از آن از خيمه گاه بيرون شده به جوانان اهل بيت فرمود: «احملوا اخاكم؛ برادرتان را حمل كنيد» جوانان علي را از قتلگاهش برداشتند و در برابر خيمه گاه بر زمين نهادند. [3] .

در زيارت ناحيه مقدسه قاتل حضرت علي اكبر، «مرة بن منقذ بن نعمان عبدي ليثي» مورد لعن امام قرار گرفته است. عبارت ناحيه اين است: «... حكم الله علي قاتلك مرة بن منقذ بن نعمان العبدي، لعنه الله و أخزاه و من شرك في قتلك و كان عليك ظهيرا؛ [4] خدا خود حكم كند بر قاتل تو، مرة بن منقذ بن نعمان عبدي ليثي، او را خداوند لعنت كند و ذليلش سازد و هر كه در كشتن شما شريك شد و ياور آنها بود، خداوند جهنم را به آنها بچشاند كه چه بدجايگاهي است».


درسي كه مي توان گرفت: واي بر قومي كه مورد لعن امام قرار گرفته اند! زبان امام «لسان الله»، دست او «يد الله»، چشم او «عين الله»، گوش او «اذن الله»، و چهره اش «وجه الله» است؛ در يك كلام، او آينه تمام نماي الهي و خواسته او همان خواسته خداوند، و نفرت او نفرت خداوند است؛ چرا كه اراده و مشيت او عين اراده پروردگار است. اگر امام دوري قومي را از رحمت خداوند طلب كرد، به حقيقت آنها از رحمت او براي هميشه دور خواهند بود.


پاورقي

[1] الارشاد، ج 2، ص 107؛ تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 447.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 324.

[3] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 446 - 447.

[4] اقبال الاعمال، ج 3، ص 74.