بازگشت

شهادت حجاج


ابن شهر آشوب و ديگران گفته اند: وقتي كه روز دهم محرم شد و جنگ آغاز شد، حجاج بن مسروق جعفي به نزد امام حسين عليه السلام آمد و براي ورود به ميدان اجازه خواست. امام به او اجازه داد. [1] پس از شهادت انس، حجاج وارد ميدان جهاد شد، و پس از نبردي خونين در حالي كه محاسن شريفش به خون چهره اش رنگين شده بود، به نزد امام بازگشت و گفت:




«أقدم حسينا هاديا مهديا

اليوم تلقي جدك النبيا



ثم اباك ذالندي عليا

ذاك الذي نعرفه وصيا [2] .



اي حسين! اي امامي كه هم هدايت يافته اي و هم ديگران را هدايت مي كني و امروز جدت پيامبر را ملاقات خواهي كرد،

سپس پدرت علي را كه صاحب فضل و جود و احسان است، آن عزيزي كه ما او را وصي رسول و جانشين بر حق او مي دانيم».

سپس امام عليه السلام به او فرمودند: «نعم، و انا القاهما علي اثرك؛ آري، من هم آن دو (بزرگوار) را پس از شما ملاقات خواهم كرد» او بار دگر رهسپار ميدان رزم شد و پس از نبردي افتخارآفرين به شهادت رسيد. [3] در زيارت ناحيه مقدسه چنين آمده: «السلام علي الحجاج بن مسروق الجعفي» [4] .

درسي كه مي توان گرفت: در اين كه برخي از ياران قدري مي جنگيده اند و سپس باز به سوي امام بازمي گشته اند، سري نهفته است؛ از جمله:

1. علاقه وافر نسبت به امام، آنها را به مركز و قطب عشق فرامي خواند؛

2. اين بازگشت را براي تجديد عهد و ميثاق انجام مي دادند؛

3. و خود تجديد قوا با رؤيت امام را آرزو مي كردند كه برآورده مي شد؛

4. غرض برخي چون «عابس» اين بود كه امام او را به شمار آورد، و جهاد و شهادت او را بپذيرد.


پاورقي

[1] ابصار العين، ص 152.

[2] مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 103.

[3] مقتل الحسين مقرم، ص 224.

[4] اقبال الاعمال، ج 3، ص 345.