بازگشت

شهادت جون


جون در روز عاشورا در مقابل امام حسين عليه السلام ايستاده و از آن حضرت اجازه رزم خواست. اما امام به او اذن جهاد ندادند و حضرت فرمودند: ما تو را براي ايام عافيت و آسودگي خريداري كرديم ولي الآن خود را گرفتار نكن» جون خود را بر قدم هاي امام انداخت و بر آن بوسه مي زد و مي گفت: «اي فرزند رسول خدا! من براي آسودگي خاطر خويش در گرفتاري از شما كمك مي گرفتم، [1] من خود مي دانم كه بوي خوشي ندارم، خويشانم افرادي فرومايه اند و رنگم سياه است. اما شما از من از آن نفس بهشت گونه تان بدميد تا كه خوش بو شوم، شرافت خويشاوندي يابم، و سيمابم سفيد شود. به خدا قسم از شما جدا نخواهم شد تا اين خون تيره ام با خون پاكتان مخلوط گردد» پس از آن گاه امام او را اجازه رزم دادند. [2] .

او وارد معركه جنگ شد در حالي كه اين رجز را مي سرود:



«كيف يري الكفار ضرب الاسود

بالسيف ضربا عن بني محمد



اذب عنهم باللسان و اليد

ارجوا به الجنة يوم الورود؛ [3] .




اي كفار، ضرب شمشير سياه را چگونه مي بينيد؟ به شمشير ضربه اي از فرزند محمد، از آنها با زبان و دست حمايت مي كنم، در حالي كه به بهشت در روز قيامت اميدوارم» بعد از آن، بيست و پنج نفر از سپاه دشمن را به خاك انداخت. محمد بن ابي طالب مي گويد: «زماني كه جون به زمين خورد، حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام بر بالينش آمد و بر حق او اين گونه دعا فرمود: «اللهم بيض وجهه، و طيب ريحه و احشره مع الابرار، و عرف بينه و بين محمد و آل محمد صلي الله عليه و آله؛ [4] پروردگارا! سيماي او را سفيد كن، و او را خوش بوي گردان، و با محمد صلي الله عليه و آله محشورش نما، و بين او و محمد، آشنايي برقرار ساز».

علماي ما از امام باقر عليه السلام و از پدرشان امام زين العابدين عليه السلام نقل كرده اند: هنگامي كه بني اسد براي دفن شهدا، به معركه جنگ آمدند، بعد از چند روز ديدند كه بوي خوشي - چون مشك - از اندام جون متصاعد است. [5] .

سلام بر جون در زيارت ناحيه اين گونه آمده است: «السلام علي جون بن حوي ابن حرمي مولي ابي ذر الغفاري؛ [6] سلام بر جون غلام ابي ذر غفاري».

درسي كه مي توان گرفت: شناخت حق و رهروي آن به ظاهر افراد نيست. استجابت دعاي ولي خدا آن قدر با شتاب انجام مي پذيرد، به گونه اي كه خواندن او در واقع اجابت خداوند است.


پاورقي

[1] «يابن رسول الله، انا في الرخاء الحس قصاعکم و في الشدة اخذلکم».

[2] اللهوف، ص 47؛ مقتل الحسين مقرم، ص 313.

[3] بحارالانوار، ج 45، ص 22؛ ابصار العين، ص 177، با قدري تفاوت در نقل شعر.

[4] بحارالانوار، ج 45، ص 23؛ ابصار العين، ص 177.

[5] مقتل العوالم، ج 17، ص 266؛ بحارالانوار، ج 45، ص 23؛ نفس المهوم، ص 264؛ ابصار العين، ص 177.

[6] اقبال الاعمال، ج 3، ص 78؛ بحارالانوار، ج 45، ص 71.