بازگشت

حنظلة بن سعد اسعد شبامي


[1] .

«حنظله» فرزند «اسعد» كه او فرزند شبام بن عبدالله» از قراء و بزرگان شيعه است. او


از قبيله همدان بود. حنظله مردي فصيح، بليغ و شجاع بود. او پسري به نام علي داشت كه در تاريخ از او ياد شده است. [2] ابن شهر آشوب از او با نام «حنظله بن عمرو الشيباني» ياد كرده است. [3] او پس از شهادت «برير» روانه ميدان شد، در حالي كه فريادش بلند بود: «اي قوم! من بر شما از روزي سخت، مثل روز احزاب و مانند حال و روز قوم نوح، عاد، ثمود و كساني كه پس از آنها بودند بيمناكم؛ آري، خداوند قصد ظلم و تعدي به بندگانش را ندارد؛ [4] و اي قوم! من بر شما از روز تناد و فريادخواهي مي ترسم. روزي كه همه روي برگردانيد، براي شما در برابر خداوند پناهي نيست، و هر كس را كه خداوند در بيراهه وانهد، براي او راهنمايي نيست. [5] اي قوم! حسين را نكشيد كه شما را خداوند به عذابي ريشه كن مي سازد، و البته هر كه افترا پيشه كند نوميد گردد». [6] .

امام حسين عليه السلام در حالي كه او را مخاطب قرار داد، از خداي تعالي بر او پاداش نيك درخواست كرد و فرمود: «اي پسر سعد! خداوند تو را مورد مهرباني قرار دهد. هر آينه، اينها همان زماني كه به حق دعوت كردي و دعوتت را اجابت نكردند و به سوي تو حمله ور شدند تا خون تو و يارانت را بريزند سزاوار عذاب گشتند. (ديگر دير شده) چه اينها برادران نيكوكار تو را كشته ]و دستشان به خون آنها آلوده شده است[. [7] حنظله گفت: «اي


فرزند رسول خدا! شما درست فرمودي. فدايت شوم، [8] شما از من داناتر و به درك حق سزاوارتريد». [9] .

درسي كه مي توان گرفت: نكته اينجاست كه حنظله، در برابر قومي كه مدعي مسلماني است، ولي از قرآن بي خبر است، با تكيه به سه آيه (سوره مباركه غافر، آيات 33، 31، 30 و طه 61) ديدگاه خود را بيان مي كند. شگفت اين كه امام سخن او را اصلاح مي كند و بيان مي دارد كه اكنون جاي استفاده از اين آيات نيست؛ چرا كه اينها با شروع به خونريزي، ديگر خود را مستحق و سزاوار عذاب خداوند كرده اند. اين انذار پيش از اين درگيري نتيجه بخش و كارآمد بود؛ ولي الآن براي بازگشت قدري دير شده است. توجه به اين نكته، شعار «ما با همه، در هر حال با لبخند برخورد مي كنيم» را رد مي كند، آري لبخند و موعظه و پند براي بيداري جاهلان است؛ ولي اگر كسي به حد عناد و لجاجت رسيد و دست به جنايت و ريختن خون اين و آن زد، ديگر روش امام مقابله مناسب است: «(و قاتلوهم حتي لا تكون فتنة»)؛ [10] آنها را بكشيد تا فتنه اي باقي نماند».


پاورقي

[1] شيخ طوسي او را از اصحاب امام حسين عليه‏السلام دانسته است. رجال شيخ طوسي، ص 73.

[2] ابصار العين، ص 130.

[3] مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 113.

[4] «يا قوم اني اخاف عليکم مثل يوم الاحزاب مثل دأب قوم نوح و عاد و ثمود، و الذين من بعدهم و ماالله يريد ظلما للعباد.»

[5] يا قوم اني اخاف عليکم يوم التناد. يوم يولون مدبرين مالکم من الله من عاصم و من يظلل الله فماله من هاد. غافر، آيه 32 - 30.

[6] يا قوم لاتقوا حسينا، فيسحتکم الله بعذاب و قد خاب من افتري طه، آيه 61.

[7] «رحمک الله انهم قد استجيبوا العذاب حين ردوا عليک ما دعوتهم اليه من الحق و نهضوا اليک ليستجيبوک و اصابک، فکيف، فکيف بهم الان و قد قتلوا اخوانک الصالحين.»

[8] «قال: صدقت، جعلت فداک!» تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 443.

[9] «قال، صدقت، جعلت فداک! انت افقه مني و احق بذلک». موسوعة کلمات امام حسين عليه‏السلام، ص 45؛ تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 443؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 24؛ بحارالانوار، 45، ص 23؛ بحراني، العوالم، ج 17، ص 267.

[10] بقره، آيه 193.