بازگشت

تجديد بيعت با امام


روز دوم محرم، امام وارد كربلا شد و خطبه اي ايراد فرمود؛ ياران امام در حمايت ازآن حضرت، يكي پس از ديگري پيمان بستند، از جمله آنها كه مفصل تر از همه سخنگفت نافع بود. نافع در حالي كه بر پاي ايستاده بود اين گونه اباعبدالله الحسين عليه السلام را مورد خطاب قرار داد: «شما مي دانيد جدتان رسول خدا صلي الله عليه و آله نتوانست محبتش را به مردم بنوشاند، يا آنها را آن گونه كه خود دوست داشت تحت فرمان خود درآورد. در حالي كه بعضي از آنان از منافقين بودند، به آن حضرت وعده ياري مي دادند، و در نهان او را فريب مي دادند، او را هنگام برخورد از عسل شرين تر ملاقات مي كردند، ولي پشت سر از حنظل (ميوه اي تلخ مزه چون هندوانه است كه در بيابانهاي حجاز مي رويد) تلخ تر بودند، تا اين كه جان مباركش را خداي تعالي به شوي خود برد؛ وضعيت پدرتان علي عليه السلام نيز همين گونه بود. قومي براي ياري رسانيدن، گرد او فراهم آمدند، و گروهي عهدشكنان (عايشه، طلحه، زبير) بودند كه به جنگ عليه او برخاستند و عده اي ظالمان (معاويه و عمروعاص) و جمعي مارقين و بيرون شدگان (خوارج نهروان) بودند تا اين كه اجلش فرا رسيد و به سوي رحمت و رضوان خدا پركشيد. امروز شما نزد ما همان گونه ايد. كساني عهد خود شكسته اند و از تحت بيعت بيرون شده اند. اين به خود آنها زيان مي رساند، در حالي كه خداوند بي نياز از آن است. پس ما را در حالي كه خود رشد يافته و به سلامت هستيد حركت ده، به سوي غرب يا شرق، هر كدام كه بخواهيد. به خدا سوگند، ما از تقدير خداوندي باكي نداريم و از ملاقات پروردگارمان هيچ كراهتي نداريم. ما بر مبناي نيات و بينش هاي خود رفتار مي كنيم. ما هر كه شما را دوست دارد دوست مي داريم و به او مهر مي ورزيم و هر كه با شما دشمني كند، دشمن مي داريم». [1] .


درسي كه مي توان گرفت: تمام سخنان اين مرد خردمندانه است؛ او با استفاده از تاريخ آينده را از پيش مي بيند و به صراحت مي گويد: بر مبناي بصيرت، به عشق شما گرفتار آمده ايم.


پاورقي

[1] «انت تعلم ان جدک رسول الله صلي الله عليه و آله لم يقدر ان يشرب الناس محبته و لا ان يرجوا الي امره ما احب و قد کان منهم منافقون يعدونه بالنصر و يضمرون له الغدر، يلقونه باحلي من العسل و يخلفونه بامر من الحنظل حتي قبضه الله اليه، و ان اباک علينا کان في مثل ذلک فقوم قد اجمعوا علي نصره و قاتلوا معه الناکثين و القاسطين و المارقين و قوم خالفوه حتي اتاه اجله و مضي الي رحمة الله و رضوانه و انت اليوم عندنا في مثل تلک الحالة فمن نکث عهده خلع نيته فلن يضر الا نفسه والله مغن عنه فسربنا راشدا معافي، مشرقا ان شئت و ان شئت مغربا: فوالله ما اشفقنا من قدر الله، و لا کرهنا لقاء ربنا فانا علي نياتنا و بصائرنا، نوالي من والاک و نعادي من عاداک». مقتل الحسين مقرم، ص 220.