بازگشت

شهادت حبيب


فردي از «بني تميم» [1] به نام «بديل بن صريم» با شمشير خود ضربه اي به حبيب زد و ديگري از همان قبيله (تميم) با نيزه اش به او ضربه زد. پس از اين بود كه حبيب از اسب به


زمين افتاد، اما همين كه خواست از جاي برخيزد «حصين بن تميم» با شمشير بر فرق او زد. مرد «تميمي» از اسب پايين پريد و سر حبيب را از بدن او جدا كرد. حصين به او گفت: «من در كشتن او شريك تو هستم» پس ديگري گفت: «به خدا قسم، او را كسي جز من نكشت» حصين گفت: «سر را به من بده تا كه به گردن اسبم بيندازم تا مردم ببينند و بدانند من در قتل او شريك تو هستم، سپس سر را تو بگير و به عبيدالله بن زياد بده، من نيازي به هديه اي كه براي كشتن او به تو عطا مي كند ندارم» او زير بار نرفت و قوم آن دو سرانجام بين آن دو نفر داوري كردند. او سر حبيب را به حصين داد و حصين در بين لشكر به جولان پرداخت، در حالي كه سر را به گردن اسب آويخته بود. سپس سر را بازگردانيد و تميمي آن را گرفت و به اسب خود آويزان كرد تا آن كه نزد ابن زياد ببرد. [2] در اين هنگام بود كه امام حسين عليه السلام خود را بر بالين حبيب رسانيد و فرمود: «عندالله احتسب نفسي و حماة اصحابي؛ [3] خودم و اصحاب وفادارم را نزد خدا احتساب مي كنم». پس از آن، امام مكرر اين آيه را تلاوت فرمود: (انا لله و انا اليه راجعون)؛ [4] ما از آن خداييم و به سوي او بازمي گرديم» [5] در برخي از مقاتل آمده كه امام فرمود: «لله درك يا حبيب، لقد كنت فاضلا تختم القرآن في ليلة واحدة؛ [6] آفرين بر تو اي حبيب تو مردي فاضل بودي كه در يك شب قرآن را ختم مي كردي».


در زيارت ناحيه مقدسه آمده: «السلام علي حبيب بن مظاهر الاسدي؛ [7] درود بر تو اي حبيب بن مظاهر اسدي»

درسي كه مي توان گرفت: امتيازات حبيب:

1. امام حبيب را فاضل مي دانند؛

2. او هر شب، كل قرآن را تلاوت مي كرد:

3. معرفت او به امام بر ديگران امتياز داشت.

اما آيا انحراف دشمن حسين عليه السلام توجيه پذير است؟ آيا رياكاري و مقام طلبي حصين و شمشير به مزد بودن آن تميمي شايان عبرت نيست؟


پاورقي

[1] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 446، ش 424.

[2] الکامل في التاريخ، ج 2، ص 567.

[3] تاريخ الامم و الملوک، ج 5 ص 439-440؛ مقتل الحسين عليه‏السلام خوارزمي، ج 2، ص 192؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 567؛ البداية و النهاية، ج 8، ص 198؛ بحارالانوار، ج 45، ص 27؛ عوالم، ج 17، ص 27؛ اعيان الشيعة، ج 1، ص 206؛ وقعة الطف، ص 230-231؛ موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 446.

[4] بقره، آيه 156.

[5] مقتل الحسين مقرم، ص 301.

[6] موسوعة کلمات الامام الحسين، ص 446، ش 424، ص 231. در ينابيع المودة، ج 3، ص 71 آمده «يرحمک الله يا حبيب، لقد کنت تختم القرآن في ليلة واحدة و انت فاضل؛ اي حبيب، خداوند تو را رحمت کند. که در يک شب قرآن را ختم مي‏کردي و تو فاضل بودي».

[7] اقبال الاعمال، ج 3، ص 78 و 343.