بازگشت

حبيب در روز عاشورا


پيش از اين گفته شد كه حبيب، فرماندهي طرف چپ سپاه امام حسين عليه السلام را داشت چنان كه زهير فرمانده طرف راست بود. اگر كسي حبيب را به مبارزه دعوت مي كرد او با شتاب پاسخ مي داد. «سالم» غلام زياد و «يسار» غلام عبيدالله بن زياد وارد ميدان شدند و مبارز طلبيدند. اين در حالي بود كه يسار جلوتر آمده و در پيشاپيش سالم قرار داشت.

حبيب و برير به سرعت به سمت آنان شتافتند؛ ولي حسين عليه السلام آن دو را به جاي خود نشانيد. عبدالله بن عمير از جاي برخاست و امام به او اجازه جهاد فرمود. [1] .

درسي كه مي توان گرفت: طبري و ديگران درباره وضعيت حبيب چنين بيان داشته اند: «انه كان حنيف الاجابة له عدة المبارز؛ [2] هرگاه حبيب را مبارزي به جنگ دعوت مي كرد، او به سادگي اجابت مي كرد». اين روحيه بيانگر شجاعت و نيز از خودگذشتگي آن مجاهد بزرگ در راه احياي دين خداست.

هنگامي كه «ابوثمامة» وقت نماز را به امام يادآوري كرد، حضرت در حق او دعاي خير كرد و فرمود: «به آنها بگوييد از جنگ دست بردارند تا نماز بگذاريم». در اين حال، يكي از افراد سپاه ابن سعد به نام «حصين بن تميم» فرياد برآورد كه نماز او (حسين عليه السلام) پذيرفته نخواهد بود. حبيب از اين گفتار برآشفت و گفت: «پنداشته اي كه نماز از آل رسول قبول نمي شود، ولي از تو - اي الاغ - پذيرفته مي شود؟» [3] حصين كه تاب شنيدن اين


حقيقت را از حبيب نداشت، بر او حمله ور شد و حبيب نيز دست به شمشير برد و با ضربه اي به صورت اسب او كوبيد، كه اسب با شتاب به زمين خورد و بر روي او افتاد. خويشان و اطرافيان حصين براي نجات او به سويش شتافتند و با حبيب درگير شدند تا او را نجات دهند. [4] در اين درگيري كه حبيب با شمشير در بين دشمن مي جنگيد، اين اشعار را ترنم مي كرد:



«اقسم لو كنا لكم اعدائا

او شطركم وليتم أل اكتادا



يا شر قرم حسبا و آدا» [5] .

رجز حبيب در ميدان رزم، هنگام حمله، اين بود:



«انا حبيب و ابي مظاهر

فارس هيجاء و حرب تسعر



و انتم عند العديد اكثر

و نحن اعلي حجة و اظهر



و انتم عند الوفاء اغدر

و نحن اوفي منكم و اصبر [6] .



من حبيبم و پدرم مظاهر (مظهر) پهلوان ميدان نبرد و كارزار شعله ور؛

گر چه گروه شما از ما فزون تر است، ولي ما حجتي والاتر و آشكارتر داريم؛

و اگر چه شما خائن به عهد خود هستيد، ولي ما وفادارتر از شما و شكيباتريم.»

«حبيب» آن شيرمرد دلاور، به رغم كهولت سن در آن درگيري شصت و دو نفر از آنها را به خاك انداخت. او اين سرود حماسي را پيوسته به زبان داشت تا اين كه «بديل» به او حمله ور شد.


پاورقي

[1] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 429؛ الارشاد، ج 2، ص 95.

[2] ابصار العين، ص 104.

[3] قال حبيب بن مظاهر «زعمت الصلاة من آل رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، لا تقبل و تقبل منک يا حمار».

[4] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 439؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 567.

[5] ابصار العين، ص 105.

[6] کتاب الفتوح، ج 5 ص 107؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 18؛ ابصار العين، ص 105.