بازگشت

حبيب و كوفه


پس از مرگ معاويه به اهل كوفه خبر رسيد كه امام حسين عليه السلام از مدينه خارج شده و از


بيعت با يزيد سر باز زده است. حركت امام به سوي مكه بسيار معنادار بود. شيعيان حضرت در منزل «سليمان بن صرد خزاعي» جمع شدند. بنا شد كه نامه هايي به سوي امام نوشته شود و همگي حضرت را به كوفه دعوت كنند. خطبا هم در نماز جمعه ها مردم را به اين مسئله سوق دهند. از جمله كساني كه به امام نامه نوشتند و حضرت را به كوفه دعوت كردند، حبيب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و سليمان بن صرد... بودند. [1] اين گونه گفته اند: هنگامي كه مسلم بن عقيل وارد كوفه شد و به منزل مختار فرود آمد، شيعيان رفت و آمد را با ايشان شروع كردند. [2] در برابر او برخي از سخنوران چون عابس بن ابي شبيب شاكري به سخن برخاستند. پس از وي حبيب از جاي برخاست و عباس را مدح بليغي كرد و گفت: «خداي رحمتت كند، البته آن چه در باطن داشتي در قالب جملاتي كوتاه بر زبان آوردي! در حالي كه به خدايي كه جز او معبودي نيست، ما همه بر همان راهي هستيم كه تو بر آن استوار گشته اي». [3] .


پاورقي

[1] ابصار العين، ص 25؛ الارشاد، ج 2، ص 37؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 533.

[2] اللهوف، ص 108؛ الارشاد، ج 2، ص 41؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 555؛ الاخبار الطوال، ص 341.

[3] «رحمک الله، لقد قضيت‏ها في نفسک بواجز من القول و انا و الله الذي لا اله الا هو لعلي مثل ما انت عليه».