بازگشت

شهادت ابوالشعثاء


هنگامي كه تيرهايش پايان يافت، از جاي برخاست و گفت: مي دانم كه پنج نفر از آنها


را كشته ام. سپس به سوي دشمن حمله ور شد و نه نفر از آنها را كشت. او در حال رزم اين اشعار را مي خواند:



«انا يزيد و ابي مهاصر

اشجع من ليث بغيل خادر



يارب اني للحسين ناصر

لابن سعد تارك و هاجر؛ [1] .



من يزيدم و پدرم مهاصر است، از شير غران و حيران شجاع ترم؛

اي پروردگارم، من ياور حسينم، ابن سعد را رها كرده ام».

او اين اشعار ا مي خواند تا اين كه به درجه رفيع شهادت نائل گشت. [2] .



پاورقي

[1] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 445؛ با تفاوت در نقل: ابصار العين، مقصد 7، ص 172.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 300؛ موسوعة الکلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 451، به نقل از خوارزمي، مقتل الحسين عليه‏السلام، ج 2، ص 19؛ العوالم، ج 17، ص 273.