بازگشت

شهادت و سفارش مسلم به حبيب


در روز عاشورا، پس از اين كه ياران حسين عليه السلام يكي پس از ديگري وارد ميدان جهاد شدند و عرصه را بر سپاه شام تنگ كردند، فرمانده تيراندازان «عمرو بن حجاج» به يارانش نهيب زد: «آيا شما مي دانيد با چه كساني در جنگ هستيد؟ اگر اينها را سنگباران نكنيد همه شما را هلاك خواهند كرد» با شنيدن سخن او، عمر سعد آن را تصديق كرد. [1] .

ابومخنف مي گويد: درگيري سخت شده بود. جبهه راست سپاه ابن سعد به طرف چپ سپاه حسين عليه السلام حمله ور شد. [2] حمله آنها به طرف فرات كشيده شد و ساعتي حالت


اضطراب و تزلزل ادامه يافت. مسلم بن عوسجه از جنگاوران طرف چپ سپاه امام بود. كشتار شديدي كه مثلش شنيده نشده رخ داده بود. مسلم با آن گروه به سختي درگير شده بود. پيوسته در بين آن جمع، شمشير مي زد. آري «مسلم بن عبدالله ضبائي» و «عبدالرحمن بن ابي خشكاره بجلي» هر دو به «مسلم» حمله ور شده و هر دو در كشتن او شراكت داشتند. غبار عظيمي اطرافشان را فراگرفته بود. همين كه گرد و غبار فرونشست، مسلم به زمين افتاده مشاهده مي شد.

حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام به سوي او آمدند. هنوز رمقي از حيات داشت كه امام به او فرمود: «اي مسلم! خداي تو را رحمت كند، آري برخي از آنها شهيد شدند و بعضي ديگر در انتظار شهادت به سر مي برند. در حالي كه (قضاي الهي) تغييرپذير نيست». [3] پس از آن امام به او نزديك شدند و سپس «حبيب بن مظاهر» به مسلم نزديك شد و گفت: «اي مسلم! رحلت تو بر من ناگوار است. تو را به بهشت مژده مي دهم».

«مسلم» با صدايي بي رمق و ضعيف پاسخ داد: «تو را به خير بشارت مي دهم» حبيب ادامه داد: «اگر نبود جز اين كه من خود در هيمن لحظه پاي جاي گام تو مي نهم دوست داشتم كه به آن چه بر تو مهم است مرا وصيت كني تا آن را به انجام رسانم». [4] .

مسلم در حالي كه به امام اشاره مي كرد، گفت: «تو را به اين مرد سفارش مي كنم، تلاش كن تا در ركاب او جان ببازي».

آري، اين بيان او اشاره اي به يكي از اسرار غيبي بود كه مسلم از امام علي عليه السلام آموخته بود؛ [5] يا بشارتي بود كه در آخرين لحظات عمر به چشم تيزبين خود مي ديد. حبيب گفت: «به پروردگار كعبه همين گونه رفتار خواهم كرد». [6] .


در زيارت ناحيه كساني چون «عبدالله الضبايي» و «عبدالله بن خشكاره البجلي» كه در قتل «مسلم» شركت داشته اند، مورد لعن امام قرار گرفته اند. [7] .

درسي كه مي توان گرفت: ياران امام تنها خود راه مستقيم الهي را طي نمي كردند، بلكه ديگران را به سوي اين مسير سوق مي دادند. دعوت مسلم از حبيب به سوي امام حسين عليه السلام و بيان ظريف حبيب در اعلان وفاداري، گوياي اين حقيقت است كه اصحاب امام به تعارف يا دلخوش كردن اين و آن چندان اعتنا نداشتند. رضوان خداوند بر همه آنها باد.


پاورقي

[1] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 435؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 565.

[2] پيش از اين گفته‏ايم که سمت راست سپاه ابن‏سعد که «عمرو بن حجاج زبيدي» فرماندهي مي‏کرد، و طرف چپ سپاه امام عليه‏السلام را «زهير بن قين» رضي الله عنه فرماندهي مي‏کرد.

[3] «رحمک الله يا مسلم، فمنهم من قضي نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلوا تبديلا». احزاب، آيه 23.

[4] الارشاد، ج 2، ص 103-104.

[5] مقتل الحسين مقرم، ص 88.

[6] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 435؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 565؛ مقتل الحسين مقرم، ص 297.

[7] اقبال الاعمال، ج 3، ص 76-77.