بازگشت

مسلم بن عوسجه در كوفه


مسلم بن عقيل در كوفه خروج كرده بود. او با مسلم بن عوسجه درباره يك چهارم قبيله «مذحج» و «اسد» پيمان بسته بود كه در جنگ با يزيد وي را كمك رساند. «ابن قبابل» بر «ابن زياد» شوريد تا اين كه او را در قصرش زنداني كنند، اما ابن زياد از راه مكر همه را متفرق ساخت. مسلم از منزل «مختار» خارج شد و به منزل «هاني» رفت. عبيدالله به دنبال كشف محل اختفاي مسلم بن عقيل برآمد. بنابر اين به «معقل» غلامش سه هزار درهم داد تا مسلم را بيابد. معقل به مسجد جامع وارد شد و به سوي مسلم بن عوسجه رفت. مسلم بن عوسجه در زاويه مسجد مشغول نماز بود. معقل به انتظار نشست تا نماز مسلم بن عوسجه پايان يافت. به او نزديك شد و بر او سلام داد و گفت: «اي بنده خدا من مردي از اهالي شام غلام ذي كلاع هستم كه خداوند به محبت اين بيت و محبت دوستانشان بر من منت گذاشته است. اراده كرده ام كه با اين سه هزار درهم ملاقات كنم مردي از اهل بيت را كه خبردار شده ام به كوفه قدم نهاده است تا اين كه با فرزند رسول خدا بيعت كنم. اما كسي را نمي شناسم كه مرا به او رهنمون شود.

چندي قبل، در مسجد نشسته بودم كه كساني مي گفتند: اين مردي است كه به


اهل بيت علمي دارد. پس من خدمت شما آمدم تا اين مال را از من بگيريد و مرا بر دوستتان راهنمايي كنيد تا با او بيعت كنم، و اگر مي خواهيد قبل از ديدارشان از من بيعت بگيريد».

مسلم بن عوسجه فرمود: «خداي را بر اين ملاقات شما سپاس مي گويم. آري، خوشحال مي شوم كه آن چه خواسته اي برآورده سازم تا كه به بركت آن، خداوند اهل بيت رسولش صلي الله عليه و آله و سلم را ياري كند. اما اين كه تو مرا نشناخته اي مرا ناراحت مي كند. پيش از آن، كه خوف اين دارم كه اقتدار اين طاغوت رشد يابد». پس از آن قبل از او بيعت گرفت و او را قسم هاي بسيار داد كه خيرخواهي كند و اين سر را پوشيده بدارد. مسلم بن عوسجه به معقل گفت: «با من چند روز رفت و آمد كن تا براي تو اجازه ملاقات گيرم». معقل هم با مسلم رفت و آمد مي كرد تا اين كه براي او اجازه ملاقات گرفت و نزد مسلم بن عقيل آمد. معقل به عبيدالله بن زياد مخفيگاه مسلم بن عوسجه را نشان داد. [1] گفته اند: بعد از دستگيري و شهادت مسلم بن عقيل و هاني، مسلم بن عوسجه مدتي مخفي شد و پس از آن با اهل و عيالش به سوي امام حسين عليه السلام گريخت تا در كربلا به خمت امام رسيد و جان پاكش را در راه امام فدا كرد. [2] .

درسي كه مي توان گرفت: اهل ايمان بايد از فريب كاري شياطين - چون ابن زياد - هميشه آگاه باشند تا گروهي خودفروخته - چون معقل - به اسرار آنها پي نبرند و در راه ريشه كن كردن اهل ايمان و رهبران آن به كار نگيرند. اي كاش مسلم بن عوسجه مخفيگاه مسلم بن عقيل را به مزدور ابن زياد نشان نمي داد تا مسلم بن عقيل و هاني شهيد نمي شدند و خود از كار خويش شرمنده نمي بود.



پاورقي

[1] الاخبار الطوال، ص 235؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 537؛ الارشاد، ج 2، ص 45؛ مقاتل الطالبيين، ص 97.

[2] ابصار العين، ص 109.