بازگشت

شهادت عبدالله


گفته شده «عبدالله» يك تنه 19 سوار و 16 پياده را به قتل رسانيد. [1] بنابر گزارش


مجلسي وي و مادرش ابتدا نصراني بودند، ولي به دست مبارك امام حسين عليه السلام مسلمان شدند، و توانست در روز عاشورا 12 سواره و 24 پياده را از پاي درآورد. [2] او پس از آن به دست دشمن به اسارت افتاد و به دستور عمر سعد سرش را از تن جدا كردند و سر مطهر وي را به جانب امام حسين پرتاب كردند؛ همسرش سر مطهر و پاك او را گرفت. و خاك را از سر و صورت او زدود و چنين گفت بهشت گوارايت باشد. [3] سپس ستون خيمه را از جاي كند و به طرف دشمن حمله كرد. امام پيش آمد و او را برگردانيد و فرمود: «خداي رحمتت كند، از شما جهاد برداشته شده است.» [4] او بازگشت، در حالي كه مي گفت: «پروردگارا! اميدم را نااميد مكن». امام حسين فرمود: «خداوند، اميدت را نااميد نخواهد كرد». [5] .


پاورقي

[1] مناقب آل ابي‏طالب، ج 4، ص 101.

[2] بحارالانوار، ج 45، ص 17.

[3] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 438.

[4] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 430، علامه مجلسي عبارت امام را قدري ظريف‏تر آورده‏اند: «ارجعي، يا ام‏وهب، انت و ابنک مع رسول الله صلي الله عليه و آله؛ اي ام‏وهب، برگرد، تو و پسرت با رسول خدا (محشور) هستيد». بحارالانوار، ج 45، ص 17.

[5] و هي تقول: «اللهم لا تقطع رجائي فقال الحسين لا يقطع الله رجاک». مقتل الحسين مقرم، ص 298.