بازگشت

حركت عبدالله به سوي امام


ابن مخنف مي گويد: روزي «عبدالله بن عمير» متوجه گروهي شد كه همگي به اردوگاه «نخيلة» رونهاده اند تا از آنجا به سوي امام حسين عليه السلام بروند. «عبدالله» جلو آمد و از آنها پرسيد كه چه عزمي دارند. به او گفتند كه به سوي حسين فرزند فاطمه دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله بسيج مي شوند. عبدالله گفت: «سوگند به خدا براي جهاد با اهل شرك حريص هستم. من اميدوارم كه ثواب جهاد كساني كه با پسر دختر پيامبرشان قصد جنگ دارند، از جهاد با مشركان آسان تر به دست آيد». او نزد همسرش رفت و آنچه شنيده بود و قصد خويش را براي او بازگفت. همسرش گفت: «به واقع رسيده اي. اميدوارم كه خداي تعالي به تو روي كند و در كارهايت رشد يابي! آري، چنين كن و مرا نيز با خود از اين شهر خارج ساز». او شبانه همراه همسرش از شهر خارج شد تا به حسين عليه السلام برسد و با او در قيام شركت كند. [1] .


پاورقي

[1] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 429.