بازگشت

پيش از نبرد


سپاه عمر بن سعد در اطراف خيمه گاه حسيني، رفت و آمد مي كرد. خندقي كه در اطراف خيمه ها كنده شده و در آن هيزم ريخته شده بود، به ناگاه شعله ور شد. شمر فرياد زد: «اي حسين، پيش از روز قيامت به آتش شتاب كرده اي؟» امام پرسيدند: «اين كيست؟ گويا شمر بن ذي الجوشن باشد». گفته شد، آري. پس امام فرمود: «يابن راعية المعزي! انت اولي بها مني صليا؛ اي پسر چوپان بزها! تو به رسيدن آتش سزاوارتري». در اين هنگام مسلم بن عوسجه رضي الله عنه تيري به كمان نهاد تا شمر را نشانه گيرد. امام او را از اين كار منع كرد و فرمود: «اكره ان ابداهم بقتال؛ دوست ندارم كه شروع كننده جنگ با آنها باشم». [1] .

امام عليه السلام پس از اين كه سپاه دشمن چون سيل سرازير شد، دستان مبارك خود را به آسمان بلند كرد و دعاي رسول الله صلي الله عليه و آله در جنگ بدر را خواند. [2] آن حضرت اسب خود را طلب فرمود تا كه در برابر جمع خطبه اي ايراد فرمايد. البته ما در آينده به تفصيل به بررسي سخنان امام عليه السلام خواهيم پرداخت. [3] پس از امام «زهير بن قين» [4] ، «برير» [5] ، و بار ديگر خود امام عليه السلام با مردم سخن گفتند [6] و هر كدام خطبه اي برخواندند. سرانجام حر از خواب غفلت بيدار شد و به جانب امام عليه السلام روي آورد و خود به نصيحت مردم همت گمارد. [7] پس


از اين بود كه حمله آغاز شد.

درسي كه مي توان گرفت: در هنگام منازعه با ديگران بهترين شيوه، سخن گفتن و اقامه برهان كردن است. در اسلام در اين زمينه آيات فراواني نازل شده كه از جمله آنهاست: «(ادع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة و جادلهم بالتي هي أحسن) [8] ؛ پيامبر، مردم را به وسيله حكمت، پند نيكو و بهترين شيوه جدال به سوي پروردگارت بخوان». البته خواهيم گفت كه گفتار محدود به زماني است كه آتش جنگ شعله نكشيده باشد.



پاورقي

[1] مقتل الحسين مقرم ص 277.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 277.

[3] براي اطلاع بيشتر از اين خطبه ر ک: مقتل الحسين مقرم، ص 278-281. خطبة الاولي.

[4] مقتل الحسين مقرم، ص 283-285؛ خطبه زهير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد.

[5] مقتل الحسين مقرم، ص 285-286، خطبه برير را ذيل نام شريف او خواهيم آورد.

[6] مقتل الحسين مقرم، ص 286-289؛ ر ک: سخنان حضرت اباعبدالله الحسين عليه‏السلام.

[7] مقتل الحسين مقرم، ص 291.

[8] نحل، آيه 125.