بازگشت

تعداد سپاه امام حسين و سپاه يزيد


به دلايل ويژه اي، تاريخ نگاران در تعداد اصحاب و ياران حضرت اباعبدالله الحسين عليه السلام اختلاف كرده اند. اشاره اي به آن اختلاف نظرها، خالي از لطف نيست.

1. سي و دو نفر سواره و چهل نفر پياده؛ [1] .


2. چهل و پنج نفر سواره و حدود صد نفر پياده؛ [2] .

3. شصت نفر پياده؛ [3] .

4. شصت و يك مرد جنگنده؛ [4] .

5. هفتاد نفر سواره از مدينه با آن حضرت حركت كردند؛ [5] .

6. هفتاد مرد از اهل بيت، (هنگام خروج از مكه) و شصت نفر سواره و پياده از ياران، امام را همراهي كرده اند؛ [6] .

7. هفتاد و دو مرد رزم آور؛ [7] .

8. هنگام ورود به كربلا پانصد نفر سوار كه از اهل بيت و اصحاب بودند و صد نفر پياده؛ [8] .

به رغم اختلاف نظرهاي بسيار تاريخ نگاران، با استناد به روايات معصومان بعيد نيست گفته شود: امام حسين عليه السلام بيش از هشتاد و دو مرد سوار و پياده براي جهاد در برابر سپاه يزيد نداشته اند در حالي كه براي تعداد شهدا مي توان به قول مشهور تاريخ نگاران كه هفتاد و دو تن است اعتماد كرد؛ [9] اما عمر سعد با سي هزار نفر براي بيعت گرفتن از حسين عليه السلام و قتل سلاله زهرا عليهاالسلام وارد كربلا شده بود.


درسي كه مي توان گرفت: ميزان حق و باطل، به تعداد افراد بستگي نداشته و ندارد، بلكه در جوامع بشري بيشتر انسان ها به انحراف تمايل بيشتر دارند. باطل با رزق و برق فريبنده اش، خودآرايي مي كند و دل ظاهربينان را به خود جلب و جذب مي كند.

انسان هاي حق جو و راهيان به سوي او اندك اند، اما برنده مسابقه و ماندني اند، و حسن عاقبت از آن آنها خواهد بود، همان گونه كه خداي تعالي خود وعده داده است: «والعاقبة للمتقين؛ [10] عاقبت از آن اهل تقوي است».


پاورقي

[1] الارشاد، ج 2، ص 95؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 2، ص 4؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 560؛ دينوري، الاخبار الطوال، ص 378، الاتحاف بحب الاشراف، ص 49.

[2] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 389؛ تهذيب تاريخ دمشق الکبير، ج 4، ص 34؛ مثير الاحزان، ص 54؛ اللهوف، ص 56، به نقل از روايتي از امام باقر عليه‏السلام.

[3] حياة الحيوان الکبري، ج 1، ص 53.

[4] اثبات الوصية، ص 35.

[5] دول الاسلام، ج 1، ص 54.

[6] الامام الحسين و اصحابه، ج 1 ص 148.

[7] الارشاد، ج 2 ص 113؛ الاخبار الطوال، ص 383؛ تاريخ الامم و الملوک، ج 3، ص 236.

[8] مروج الذهب، ج 3، ص 256.

[9] به پانوشت قول شماره 7 بنگريد. ابصار العين، ص 14.

[10] قصص، آيه 83.