بازگشت

ذوحسم


در اين مكان شريف امام عليه السلام روز يكشنبه، بيست و هفتم ذي الحجة توقف كرد. [1] در آنجا كوهي است كه «نعمان بن منذر» در آن به صيد و شكار مي رفته است. [2] امام از پناهگاهي امن سراغ گرفتند. گفته شد در طرف چپ «ذوحسم» قرار گرفته و آن محل مناسبي است. امام كاراوان را بدان سو روان كرد و كاروان در آن محل خيمه زد. [3] ناگهان «حر» با هزار سوار فرا رسيد. آنها مأموريت داشتند كه نگذارند امام به مدينه بازگردد يا به كوفه رود. سربازان «حر» تشنه بودند. امام ياران را فرمود كه از راه رسيدگان را سيراب كنند و اسبان ايشان را نيز سيراب گردانند. [4] طبري و ديگران گويند كه چون گفت و گو بين امام حسين عليه السلام و حر به طول انجاميد حر گفت: «من به جنگ با شما مأمور نيستم و تنها به من دستور داده شده كه از شما جدا نشوم تا اين كه شما را به كوفه برسانم. اگر شما (پيشنهاد مرا) نمي پذيريد، پس راهي را در پيش گيريد كه به كوفه وارد نشود و به مدينه هم


بازنگرديد». امام كاروان را به طرف چپ، به سوي «عذيب» و «قادسيه» روان ساخت. [5] .


پاورقي

[1] الامام الحسين و اصحابه، ج 1، ص 182.

[2] مقتل الحسين مقرم، ص 214.

[3] پيشين.

[4] عبارت امام حسين عليه‏السلام به جوانان: «اسقوا القوم و ارووهم من الماء و رشفوا الخيل ترشيفا». تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 400-401؛ الارشاد، ج 2، ص 223؛ مقتل الحسين خوارزمي، ج 1، ص 229؛ الکامل في التاريخ، ج 2، ص 552.

[5] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 402.