بازگشت

شراف


امام حسين عليه السلام روز شنبه، بيست و ششم ماه ذي حجه به اين محل رسيد و در آنجا منزل گزيد. [1] اينجا محلي بين «واقصه» و «قرعاء» است. [2] امام در واقصه فرود نيامدند و حركت فرمودند تا به شراف رسيدند. آنجا آب فراوان و كشت و زرع مناسبي است.

شخصي به نام «شراف» در اين مكان چشمه اي را استخراج كرده بود. از اين رو آن منطقه، به نام او ناميده شده است. سحرگاه بود كه كاروان حسيني در اين منزل فرود آمد. امام ديگربار فرمودند: «آب بنوشيد» و كاروان حركت كرد. خورشيد به وسط آسمان رسيده بود؛ ناگاه يكي از اصحاب تكبير گفت. امام سبب تكبير را جويا شد. او گفت: «نخلستاني نظرم را به خود جلب كرد». عده اي از اصحاب گفتند: «به خدا سوگند، تا به حال درخت


خرمايي را در اين حوالي نديده ايم». امام فرمود: «اينها سربازاني هستند كه براي مقابله با ما آمده اند». «حر» با هزار سوار به دستور «ابن زياد» براي متوقف كردن امام آمده بود. [3] ناگفته نماند كه طبري از قول «ابي محنف» تعداد سپاهيان حر را قدري بيش از اين نقل كرده است. [4] .


پاورقي

[1] قزويني، الامام الحسين و اصحابه، ج 1، ص 181.

[2] مراصد الاطلاع، ج 2، ص 788.

[3] الارشاد ج 1، ص 78.

[4] تاريخ الامم و الملوک، ج 5، ص 400.