بازگشت

حركت از مكه به عراق


هنگامي كه امام نامه مسلم را دريافت كرد، عزم خروج از مكه كرد و به سوي عراق رهسپار شد. بنابراين، در جمع ياران در شب هشتم ذي حجة الحرام، خطبه اي اين گونه انشاد فرمود:

حمد و سپاس براي خداست، و هر چه كه خدا بخواهد (به وقوع خواهد پيوست)، نيرو و قدرتي نيست، مگر براي خداوند، و درود و سلام خدا بر رسولش باد. مرگ بر فرزند آدم چون خط گردنبند به گردن دختران نوشته شده است. شوق ديدار گذشتگانم چون علاقه يعقوب به يوسف حزن را از دلم مي زدايد. خداي تعالي محل شهادتي را بر من اختيار كرده است كه آن را ملاقات خواهم كرد. گويا مي بينم كه وحشيان بياباني بندبند مرا بين


نواويس [1] و كربلا از هم گسسته اند. پس آنها شكم هاي خالي و گرسنه خويش را از من پر خواهند كرد. [2] آري فراري نيست از آن چه قلم (خداوندي) بر آن رفته است. رضاي خداوند رضاي ما اهل بيت است. بر بلاي او شكيبايي مي ورزيم و ما را پاداش صبركنندگان عنايت خواهد كرد. ديگر قرابت و خويشي از رسول الله باقي نمانده مگر اين كه در بهشت همه در كنار هم جمع شده اند كه چشم او روشن گردد و وعده هايي كه به آنها داده برآورده گردد. آري، هر كس كه حاضر است در راه ما خونش را نثار كند در حالي كه نفسش را به ملاقات با خداي تعالي وعده داده، پس فردا همراه ما كوچ كند كه من فردا صبح كوچ خواهم كرد. ان شاء الله تعالي. [3] .

امام پس از عمره مفرده به دلايل امنيتي، اقامت در كنار بيت الله الحرام را مناسب نديده، از مكه در روز سه شنبه، هشتم ذي حجة الحرام - روز ترويه - به سوي كوفه رهسپار شدند. [4] البته سفر امام در زائران بيت الله الحرام اين پرسش را برانگيخته بود كه چرا امام


بر خلاف مسير حجاج در حركت است. ابواسحاق اسفرايني مي گويد: «حسين عليه السلام با زن و بچه و عشيره خود از مكه خارج شد، در مكه 17 نفر از مردان اهل بيتش او را همراهي مي كردند و 60 ياور از اصحاب كه سواره و پياده بودند». [5] .


پاورقي

[1] «نواويس» محل دفن حر بن يزيد رياحي است: بني‏رياح آنجا سکونت داشته‏اند. از اين عبارت امام شايد بتوان اين گونه استفاده کرد که امام حسين عليه‏السلام ياران خود را پاره‏هاي تن خويش و بندي از بندهاي خود تلقي فرموده‏اند، چنان که حر را جزئي از بند بدن خويش به شمار آورده‏اند.

[2] اشاره به آن است که اهل دنيا توسط من به دنياي خويش خواهد رسيد.

[3] شرح الاخبار، ج 3، ص 146؛ بحارالانوار، ج 44، ص 366. «الحمدلله، ما شاء الله، و لا حول، و لا قوة الا الله، و صلي الله علي رسوله و سلم، خط الموت علي ولد آدم مخط القلادة علي جيد الفتاة، و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف، و خير لي مصرع انا الاقيه، کاني باوصالي يتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و کربلا، فيملان مني اکراشا، جوفا و اجربة شغبا، لا محيص عن يوم، خط بالقلم، رضي الله رضانا اهل البيت، نصبر علي بلائه و يوفينا اجور الصابرين، لن تشد عن رسول الله لحمته، و هي مجموعة في حظيرة القدس، تقربهم عينه و تنجز لهم وعده. من کان فينا باذلا مهجته، موطنا علي لقاء الله نفسه، فليرحل معنا، فاني راحل مصبحا، ان شاء الله».

[4] اين مشخصات را از نامه امام حسين عليه‏السلام به مسلم بن عقيل بر گرفته‏ايم. مشروح اين نامه را در بحث از منزل «حاجر» آورده‏ايم.

[5] الامام الحسين و اصحابه، ص 148، ناگفته نماند که بين مورخين در تعداد همراهان امام اختلاف فراواني است.