بازگشت

رابطه ي صبر و ايمان


صبر امري معنوي است نه ظاهري و در پرتو صبر سراسر روح و روان و وجود صابر آميخته با مقاومت و شكست ناپذيري مي گردد و آثار درخشاني خواهد داشت كه پيروزي و موفقيت در هر امري بسته به ميزان مقاومت روحي و صبر انسان است. در روايات از صبر به رأس ايمان، تعبير شده است و اميرمؤمنان عليه السلام مي فرمايد:

و عليكم بالصبر، فان الصبر من الايمان كالرأس من الجسد...؛ [1] .

بر شما باد به صبر، چرا كه صبر در برابر ايمان، مانند سر در برابر بدن است. بدني كه بي سر است خير ندارد، هم چنين ايماني كه صبر ندارد خيري در آن نيست.

از اين رو، بحث صبر و شكيبايي را در بخش جلوه هاي معنوي امام حسين عليه السلام و از شاخه هاي ايمان ذكر شد كه صبر گسترده ي حسين عليه السلام بيانگر ايمان وصف ناپذير آن حضرت عليه السلام است كه «عبدالله بن عمار بن يغوث» مي گويد:

فوالله! ما رأيت مكثورا قط قد قتل ولده و أهل بيته و صحبه، أربط جأشا و لا أمضي جنانا [من الحسين]؛ [2]

سوگند به خدا! هرگز مرد مغلوب و گرفتاري مانند حسين عليه السلام نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و در عين حال دلاورتر و استوارتر و قوي تر از آن حضرت عليه السلام باشد.


حضرت در لحظه هاي آخر عمر نيز در مناجاتش با خدا از صبر و اسقامت مي گفت و عرض مي كرد: پروردگارا! بر قضاي تو صبر و استقامت مي كنم.


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه، حکمت 82.

[2] مقرم، مقتل الحسين عليه‏السلام، ص 275.