بازگشت

هجرت به سوي خدا و رسول


در طول تاريخ، هجرت هاي سرنوشت سازي به دست الهام آوران الهي رخ داده است؛ اما هجرت اباعبدالله عليه السلام با گذشت قرن ها، هنوز هجرتي نمونه و حماسه آفرين


و جاودانه مطرح است كه ريشه ي اين عظمت و جاودانگي، همان خلوص نيت و انگيزه ي الهي امام عليه السلام است، كه قرآن مجيد مي فرمايد:

(و من يخرج من بيته مهاجرا الي الله و رسوله ثم يدركه الموت فقد وقع أجره علي الله و كان الله غفورا رحيما)؛ [1] .

و هر كس به عنوان مهاجرت به سوي خدا و رسول او صلي الله عليه و آله از خانه ي خود بيرون رود سپس مرگش فرارسد پاداش او بر خداست، و خداوند آمرزنده و مهربان است.

امام حسين عليه السلام پس از خارج شدن از مجلس «وليد» والي مدينه و مواجه شدن با پيشنهاد بيعت با يزيد، آن شب خواب به چشمش راه نيافت، يكسره به سوي قبر جدش پيامبر صلي الله عليه و آله رفت و با روح بزرگ پيامبر صلي الله عليه و آله از بدبختي و بيچارگي مسلمانان، از ستم بني اميه و از وضع رقت بار امت، درد و دل كرد، آن گاه از روح الهي پيامبر صلي الله عليه و آله كسب تكليف نمود، در اين هنگام چند لحظه او را خواب گرفت و در عالم خواب، پيامبر صلي الله عليه و آله را ملاقات كرد، كه به او مي فرمايد:

يا حسين! اخرج الي العراق، فان الله شاء أن يراك قتيلا...؛ [2] .

وظيفه ي تو حركت به سوي كربلا و عراق است و خداوند خواسته است كه تو را كشته ببيند.

امام عليه السلام از اين كه وظيفه ي خويش را از زبان پيامبر صلي الله عليه و آله شنيد خوشحال و خندان به منزل آمد و فرداي آن روز، با چهره اي مصمم و قاطع از منزل خارج و در ملاقات با مروان كه خواستار بيعت با يزيد بود، فرمود:

انا لله و انا اليه راجعون و علي الاسلام السلام؛ اذ قد بليت الأمة براع مثل يزيد؛ [3] .


ما از آن خداييم و به سوي خدا بازمي گرديم. اگر مسلمان ها را رهبري هم چون يزيد باشد بايستي با اسلام وداع كرد.

در اولين برخورد با نهضت امام حسين عليه السلام سخن از اسلام است و در صورت زمامداري عنصري پست و فرومايه هم چون يزيد فاتحه ي اسلام خوانده شده خواهد بود. امام عليه السلام در هنگام وداع با حرم مطهر رسول الله صلي الله عليه و آله چنين ابراز اندوه و حزن مي كند:

اللهم! ان هذا قبر نبيك محمد صلي الله عليه و آله و أنا ابن بنت نبيك و قد حضرني من الأمر ما قد علمت، اللهم! اني أحب المعروف و أنكر المنكر و أسألك يا ذالجلال و الاكرام! بحق [هذا] القبر و من فيه الا اخترت لي ما هو لك رضي و لرسولك رضي؛ [4] .

پروردگارا! اين آرامگاه پيامبر صلي الله عليه و آله توست و من فرزند دختر اويم، تو از آن چه رخ داده آگاهي. پروردگارا! من معروف را دوست داشته و از منكر بيزارم. اي دارنده عظمت و رحمت! تو را به حق اين قبر و آن وجود مقدس كه در آن آرميده سوگند مي دهم كه راهي برايم برگزيني كه تو و پيامبرت را خوشنود سازد.

در اين جا سخن از خواست الهي و عمل به تكليف است، آري، شالوده ي حركت و هجرت امام حسين عليه السلام را، عمل به تكليف الهي تشكيل مي داده. كه راز تقدس اين قيام بزرگ، در همين الهي بودنش است تا براي همه ي حسينيان تاريخ الهام بخش باشد، كه حسين عليه السلام وار زيستن، يعني تكليف مداري و تنها به فكر وظيفه بودن و بس.

با چنين انگيزه ي مقدسي، ديگر شكست مفهومي ندارد هر چند آن حضرت عليه السلام به ظاهر كشته شد، ولي بزرگ ترين پيروزمند تاريخ به شمار مي آيد. چون آن كس كه در مسير تكليف و باانگيزه ي عمل به تكليف قدم برمي دارد شكست ندارد و عملي كه براي خدا صورت گيرد، خداوند جاودانگي آن را تضمين مي كند؛ چون چنين عملي


در حريم خدا واقع شده و از دستبرد زمان و حوادث روزگار مصون مي ماند. آن حضرت عليه السلام در طول راه هم وقتي با اوضاع داخلي كوفه و عوض شدن شرايط و شهادت «مسلم بن عقيل» مواجه شد، هيچ تغييري در حركتش ايجاد نشد، هر چند كساني بودند كه براي غنايم و قدرت و رياست همراه او شده بودند، كه آنان متفرق گشتند.

اما تنها خالصان و مخلصان ماندند كه امام حسين عليه السلام در گزينش و گردآوري آنان، مقوله ي اخلاص را از همان ابتدا در نظر داشت و هنگام خروج از مكه در خطبه ي خويش فرمود:

من كان باذلا مهجته موطنا نفسه علي لقاء الله فليرحل معنا؛ [5] .

هر كس، خون قلب را در راه ما نثار مي كند و خود را براي شهادت و ديدار حق آماده كرده است با ما حركت كند.

نيز در حديثي، آن حضرت، انگيزه ي حركت عاشورا را چنين بيان فرموده است:

اللهم! انك تعلم أنه لم يكن ما كان منا تنافسا في سلطان و لا التماسا من فضول الحطام، و لكن لنري المعالم من دينك و نظهر الاصلاح في بلادك؛ [6] .

خدايا! مي داني آن چه كه از ما انجام گرفت، براي كسب قدرت يا كسب متاع دنيا نبود، بلكه براي آن كه معالم دين را نشان دهيم و اصلاح در شهرها را آشكار كنيم.

خلوص آن حضرت عليه السلام در بندگي و اطاعت، حتي در آخرين قطره هاي خون و آخرين لحظه هاي زندگي اش نيز متجلي بود؛ در گودال قتلگاه، چنين با خداوند مناجات مي كرد:

مالي رب سواك و لا معبود غيرك...؛ [7] .


مرا جز تو پروردگاري و معبودي نيست.

چون خدا وعده فرموده كه كار خير و عمل خالصانه ي بندگانش را تباه و ضايع نسازد، عاشورا جاودانه شد و حسين عليه السلام محبوب دل ها گشت و خلوص او، قيامش را نيز تأثيرگذار و الهام بخش ساخت. بسياري از قيام ها و خونريزي ها از ياد رفته، ولي ياد و نام كربلاي حسين عليه السلام براي هميشه جاويد است.



خاموش گشته ايم و فراموش كي شويم؟

ثبت است بر جريده ي عالم دوام ما




پاورقي

[1] نساء (4) آيه‏ي 100.

[2] سيد بن طاووس، الملهوف، ص 99.

[3] همان، ص 2.

[4] محمد صادق نجمي، سخنان حسين بن علي عليهماالسلام از مدينه تا کربلا، ص 25.

[5] حياة الامام الحسين عليه‏السلام، ج 3، ص 48.

[6] تحف العقول، ص 239.

[7] موسوعة کلمات الامام الحسين عليه‏السلام، ص 510؛ سخنان حسين بن علي عليه‏السلام، ص 323.