بازگشت

ريشه ي محبت


دوستي امري وجداني است و همه ي انسان ها با آن سر و كار دارند و ريشه اش در

شناخت محبوب است. در حديثي امام صادق عليه السلام بر اين حقيقت اين چنين تأكيد مي فرمايد: الحب فرع المعرفة؛ [1] .

دوستي، فرع شناخت و ادراك است. راه هاي شناخت مختلف است: گاهي از طريق حواس ظاهري حاصل مي شود و گاه از طريق وهم و خيال و گاه از راه دل و فطرت. محبت واقعي و با ثبات، محبت ناشي از شناخت از راه دل و فطرت است كه در درجه ي اول اين ذات اقدس الهي است كه همگان در برابر او چنين محبت فطري دارند و پس از او، آنان كه مظاهر اتم و اكمل ذات باري تعالي هستند كه در روايات از اين نوع محبت به«محبت مكتوم»ياد شده است. از اين رو انسان به طور فطري اشخاص داراي كمالات غير محسوس را دوست دارد و گاهي اين محبت به حدي است كه انسان حاضر است همه ي اموال و هستي خود را براي ياري رساندن به او صرف كند و اگر كسي در مقام جسارت و طعن آن شخص برآيد در دفاع از او، از تن و جان خود مي گذرد و اين در حالي است كه شايد آدمي هرگز آن شخص را در حضور ملاقات نكرده باشد. بر همين اساس است كه بسياري از انسان ها به اميرالمؤمنين علي عليه السلام عشق مي ورزند و بي نهايت به صفات روحي او غبطه مي خورند. در زمان معاصر نيز مي بينيم كه افرادي از دورترين نقاط كشور، و جهان، بدون آن


كه چهره ي زيباي آن واصل عارف امام خميني قدس سره را مشاهد كرده باشند، حاضر بوده و هستند كه بهترين گوهر زندگي يعني جانشان را بر كف نهند و در راه او نثار كنند. بر همين اساس، هر انساني به طور فطري خدا را مي شناسد بدون آن كه نيازي به تحصيل علوم مقدماتي داشته باشد و اين فطرت دل است كه انسان را خواهان خدا و مظاهر الهي و اسماي اعظم باري تعالي، يعني انبيا و معصومين عليهم السلام ساخته است و اين غريزه ي خداخواهي و خداجويي، نوعي جاذبه ي معنوي ميان كانون دل و احساس انسان از يك طرف و كانون هستي، يعني مبدأ اعلا و كمال مطلق از طرف ديگر ايجاد كرده است و انسان بدون آن كه بداند، تحت تأثير اين نيروي مرموز است، گويي غير از اين من يك من ديگري در وجود او مستقر است كه از خود ندا و آواز خداخواهي سر مي دهد. به قول نظيري نيشابوري:



غير من در پس اين پرده سخن سازي هست

راز در دل نتوان داشت كه غمازي هست



بلبلان! گل ز گلستان به شبستان آريد

كه در اين كنج قفس زمزمه پردازي هست



تو مپندار كه اين قصه به خود مي گويم

گوش نزديك لبم آر كه آوازي هست



همين غريزه ي خداخواهي و خداجويي در قرينه ي پايين ترش نوعي جاذبه ي معنوي بين كانون دل از يك طرف و رسل الهي و اوصيا عليهم السلام از طرفي ديگر ايجاد مي كند.


پاورقي

[1] مصباح الشريعه، باب اول، ص 4.