بازگشت

پيروزي نهضت عاشورا


غلبه و پيروزي را به دو نوع مي توان تقسيم كرد:

1. غلبه ي نظامي و ظاهري؛ 2. غلبه ي اعتقادي و فكري. آن جا كه هدف از جنگ، تصرف امور مادي همچون خاك و سرزمين يك كشور و به دست آوردن قدرت و منافع و معادن يك سرزمين باشد، پيروزي در چنين ستيزي، پيروزي نظامي به شمار مي آيد؛ لكن بعضي از جنگ ها و مبارزه ها جنبه ي اعتقادي و ايدئولوژيكي دارد. چون حامل يك فكر و عقيده است و مي خواهد در سايه ي آن جنگ، مانع را از سر راه عقيده اش بردارد و شرايط و زمينه ي گسترش يك فكر و بينش را فراهم آورد كه پيروزي در چنين مبارزه اي، پيروزي اعتقادي و فكري به حساب مي آيد. اميرالمؤمنين عليه السلام تصريح دارد كه جنگ هاي صدر اسلام، ماهيت فكري و اعتقادي داشت كه مي فرمايد: و حملوا بصائرهم علي أسيافهم؛ [1] .

آنان آگاهي ها و درك هاي خود را روي شمشيرهايشان حمل مي كردند.


يعني مي خواستند با آن شمشيرها به مردم به چيز ديگري آگاهي بدهند و از مردم چيزي نمي خواستند بگيرند بلكه مي خواستند بدهند و آن چيزي جز بصيرت و آگاهي نبود. در آياتي كه وعده ي پيروزي و نصرت داده شده و براي نهضت هاي انبيا، پيروزي و غلبه را قطعي و مسلم به شمار آورده است، منظور پيروزي نظامي نيست، هر چند بسياري از اين نهضت ها هر دو نوع پيروزي نظامي و اعتقادي وجود داشته است. از برجسته ترين آن نهضت ها، نهضت حسين بن علي عليه السلام است كه اگر از نظر ظاهري و نظامي بخواهيم ارزيابي كنيم، امام حسين عليه السلام شكست خورد و بني اميه پيروز شدند كه چنين پيروزي ها مقطعي و زودگذر است؛ اما اگر ماهيت قضيه را در نظر بگيريم، اين رويارويي مقابله اي اعتقادي و فكري بود؛ يعني حكومت يزيد نماد جرياني بود كه مي خواست فكر اسلامي را از بين ببرد و امام حسين عليه السلام براي احياي فكر اسلامي با آن جنگيد. حال بايد ديد آيا امام حسين عليه السلام به مقصودش رسيد؟ آيا توانست يك فكر ديني و الهي را در دنيا زنده كند؟ بدون شك توانست و شاهد آن اين كه، با گذشت 1300 سال از وقوع آن نهضت هر ساله يك پيروزي جديدي به دست مي آورد و هر سال عاشورايي رخ مي دهد و هر روز با نام امام حسين عليه السلام با ظلم و ظالمي مبارزه مي شود و حق و عدالتي احيا مي شود و يا قيام ها وانقلاب هايي با الگوگيري از قيام حسيني رخ داده و مي دهد و اين پيروزي است و چه پيروزي اي بالاتر از اين!؟ نام هاي حسين عليه السلام، عباس عليه السلام و زينب عليهاالسلام باقي مانده اند اما يزيد و ابن زيادها مرده اند و به فراموش خانه ي تاريخ سپرده شده اند. نكته ي مورد نظر در اين جا اين است كه براساس آيات و روايات، پيروزي نهضت هاي الهي به جهت حق محوري آن هاست و از آن جا كه اين نوع حركت هاي انقلابي، بر پايه ي نيروي حق و حق پرستي اند پيروزند و چون خاصيت حق، جاودانگي


است نضهت هاي بر پايه ي حق نيز جاودانه اند و نهضت عاشوراي حسيني در رأس هرم اين نهضت هاست. در بخش پاياني اين بحث به شواهد حق محوري آن نهضت از زبان خود حضرت امام حسين عليه السلام مي پردازيم.


پاورقي

[1] نهج‏البلاغه‏ي فيض الاسلام، خ 150، ص 460.