بازگشت

الگوگيري همه جانبه از قيام عاشورا


مهم ترين هدف از جاودانگي نهضت عاشورا، ارائه ي سرمشق از اين نهضت است،


كه اساسي ترين بعد حادثه ي عاشورا است. الگوگيري از قيام عاشورا، يعني گفتار و رفتار عاشوراييان را در زندگي فردي و اجتماعي خويش، الگو و اسوه قرار دادن.

در نهضت عاشورا با قهرمان ها و الگوهايي روبه رو هستيم كه با گفتار و رفتار خود حادثه اي بس بزرگ آفريدند، حادثه اي كه مي تواند براي شيعيان و مسلمانان و حتي همه ي جهانيان الگوي مناسب و كارآمد و بهترين وسيله ي پندآموزي باشد.

با پايان يافتن دوران حكومت ننگين معاويه، زمام حكومت اسلامي به دست پست ترين چهره ي اموي، يعني يزيد، فرزند نابه كار معاويه افتاد. با روي كار آمدن يزيد، دين و ارزش هاي ديني در مخاطره ي جدي قرار گرفت، به طور علني حق پايمال مي شد و از باطل جلوگيري نمي شد و سنت و سيره ي واقعي رسول خدا صلي الله عليه و آله فراموش و بدعت هايي با نام اسلام جايگزين گشت.

امام حسين عليه السلام در چنين شرايطي نه تنها حاضر نبود حكومت ننگين يزيد را به رسميت بشناسد و با او سازش كند، بلكه با مشاهده ي انحراف علني حاكم غاصب از مسير اسلام و به بيراهه كشانيدن اساس و تاريخ اسلام و ماهيت آن، تشخيص داد كه جز با قيام خونين و حماسه اي عظيم، نمي توان جلو اين انحراف را گرفت و احياي دين و هدايت مسلمين و بيداري آنان، منوط به اين حركت خداپسندانه است. امام عليه السلام قيام كرد و انقلاب عاشورا را تاريخ، ثبت نمود و جهان اسلام را تكان داد. اين قيام، علاوه بر ابعاد مهم و نتايج ثمربخش آن، تا صحنه ي قيامت حماسه اي جاويد است كه مسير تاريخ اسلام را عوض كرد و مبارزه ي بين حق و باطل را به خوبي به نمايش گذاشت.

براساس بينش اسلامي و فراخواني قرآن و روايات، مسلمانان به درس آموزي و الگوگيري از تاريخ موظفند. براي نمونه، قرآن پس از طرح داستان حضرت يوسف عليه السلام و برادرانش و هم چنين زليخا و عفاف و پاكدامني يوسف و ديگر مسائل مي فرمايد:


(لقد كان في قصصهم عبرة لأولي الألباب)؛ [1] .

در قصه هاي آنان (پيامبران)، براي صاحبان خرد عبرت آموزي است.

نيز قرآن مجيد، دو پيامبر بزرگ الهي، يعني ابراهيم و محمد - عليهما الصلاة و السلام - را اسوه و الگوهاي كارآمد و سازنده در جهت پرستش خدا و پرهيز از بت پرستي و طاغوت گرايي دانسته و به پيروي از آنان توصيه فرموده است.

در آيه اي ديگر مي فرمايد:

(قد كانت لكم أسوة حسنة في ابراهيم و الذين معه اذ قالوا لقومهم انا برءاؤا منكم و مما تعبدون من دون الله)؛ [2] .

براي شما سرمشق خوبي در زندگي ابراهيم عليه السلام و كساني كه با او بودند وجود دارد، در آن هنگامي كه به قوم (مشرك) خود گفتند: ما از شما و آن چه غير از خدا مي پرستيد بيزاريم.

خداوند در آيه اي ديگر مي فرمايد:

(و لقد كان في رسول الله أسوة حسنة لمن كان يرجوا الله و اليوم الآخر و ذكر الله كثيرا)؛ [3] .

به طور يقين براي شما در زندگي رسول خدا سرمشق نيكويي بود؛ براي آن ها كه اميد به رحمت خدا و روز رستاخيز دارند و خدا را بسيار ياد مي كنند.

امامان بزرگوار شيعه نيز بر اين مسأله تأكيد كرده اند، مثلا اميرالمؤمنين عليه السلام به يكي از كارگزارانش مي نويسد:

و اعتبر بما مضي من الدنيا لما بقي منها، فان بعضها يشبه بعضا و آخرها لاحق بأولها؛ [4] .


از گذشته ي دنيا، براي آينده ي آن پند و عبرت گير، چرا كه پاره هاي تاريخ با يكديگر همانندند و پايانش به اولش مي پيوندد.

قيام مقدس حسين عليه السلام و حادثه ي خونبار و حماسه ي طف را مي توان اساس و ريشه ي همه ي نهضت هاي حق طلبانه اي دانست كه در مقابل حكومت هاي غاصب اموي و عباسي و ديگر جنايتكاران تاريخ اسلام به وجود آمده اند. پس خمير مايه ي اصلي آنها، قيام حسين عليه السلام بوده و هست و خواهد بود و همانند مشعلي پرفروغ، بر قبله ي بلند تاريخ اسلام خواهد درخشيد و سبب بيداري مسلمان ها و الهام بخش همه ي نهضت هاي اصيل رهايي بخش خواهد بود: قيام توابين، قيام مختار، قيام مردم مدينه، قيام زيد بن علي، قيام يحيي، قيام بني الحسن، قيام فخ و تمام اين حركت ها و قيام ها، مايه اي از نام حسين عليه السلام داشتند و به نام انتقام از خون شهداي اهل بيت در مقابل بني اميه و ديگر خلفاي جور به وجود آمدند. اين حركت ها و قيام ها تا ظهور و قيام عدالت گستر جهاني مهدي (عج) و با الگو و مايه گرفتن از نهضت عاشورا استمرار خواهد يافت. انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام راحل قدس سره در اين عصر از بارزترين قيام هاي الگو گرفته از نهضت حسيني عليه السلام است و اين مفادي است كه دانشمندان زيادي يادآوري كرده اند كه در ذيل به چند نمونه اشاره مي شود.

استاد «حسن ابراهيم» مؤلف تاريخ اسلام مي گويد: كشته شدن امام حسين عليه السلام در تهييج شيعيان و وحدت بخشيدن به آنها تأثير بسياري داشت. قبل از اين رخداد، شيعيان پراكنده بودند؛ زيرا شيعه گري يك نظريه ي سياسي بود كه در دل پيروان خود نفوذ نكرده بود و هنگامي كه حسين عليه السلام كشته شد، شيعه گري با خون آميخته گشت و در اعماق قلوب شيعيان، نفوذ كرد و عقيده ي راسخ آنان شد. [5] .

«خربوطلي» دانشمند بزرگ اسلامي مي گويد: شهادت امام حسين عليه السلام در كربلا


بزرگ ترين حادثه ي تاريخي بود كه منجر به تشكل و تبلور شيعيان شد و سبب گرديد كه شيعه، به صورت سازماني قوي و با مبادي و مكتبي سياسي و ديني مستقل، در صحنه ي جامعه ي مسلمانان آن روز، جلوه كند. [6] .

دكتر «بيضون» در اين زمينه مي گويد: اين قيام دلاورانه، سرفصل تازه اي در مبارزات شيعه گشود كه تا روزگاران دراز با جان بازي ها و فداكاري هاي شيعيان ادامه يافت. [7] و گويا بيان ارزشمند امام صادق عليه السلام در زيارت اربعين:

و بذل مهجته فيك ليستنقذ عبادك من الجهالة و حيرة الضلالة؛ [8] .

(پروردگارا!) حسين بن علي عليه السلام خون پاكش را در راه تو بخشيد تا بندگانت را از جهالت و حيرت و گمراهي نجات بخشد، اشاره به همين موضوع الگوگيري از نهضت حسيني عليه السلام باشد.

در نتيجه در هر زمان و مكاني كه شرايطي هم چون شرايط زمان امام حسين عليه السلام به وجود آيد، تكليف و وظيفه، مراجعه به حادثه ي عاشورا و الگو گرفتن از آن نهضت است. نه آن كه نهضت عاشورا را از اسرار الهي و تكليفي ويژه و خاص براي امام حسين عليه السلام بدانيم تا آن جا كه هيچ فردي حتي معصوم ديگري اين وظيفه را نداشته و ندارد و با درس آموزي و عبرت گيري از رويداد عاشورا را منتفي كنيم كه تحليل نادرستي است كه نه با منابع قرآني سازگار است و نه منابع روايي و نه با كلام خود امام حسين عليه السلام كه فرمود: و لكم في أسوة؛ [9] هر آينه (اعمال و رفتار من) سرمشق زندگي شماست.

پس قيام امام عليه السلام وظيفه اي شرعي و الگوي فقهي براي همه ي دوره ها و تمام


سرزمين هاست، نه تكليفي خاص آن حضرت.

شاهدي ديگر بر الگودهي حادثه ي عاشورا، حجم وسيع روايات و رهنمودهايي است كه در جهت احيا و زنده نگه داشتن نام و قيام آن حضرت عليه السلام و برائت از كساني است كه در مقابل او ايستادند يا او را ياري نكردند.

علاوه بر اين، بازگويي نمونه هايي از سخنان خود سيدالشهداء عليه السلام كه فلسفه و انگيزه ي حركت خويش را بيان مي كند، به خوبي مي تواند الگو بودن آن را روشن كند؛ چرا كه اگر استدلال حضرت عليه السلام در لزوم اين حركت و پاسخ او در مقابل آنان كه مي كوشيدند حضرت عليه السلام را از اين حركت بازدارند تنها همين جريان خواب ديدن پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و گفته ي آن حضرت عليه السلام: «كه خداوند خواسته است تو را كشته بيند» بود مي توانست محملي باشد براي آنان كه حادثه ي عاشورا را تكليف ويژه و خاص حسين بن علي عليه السلام مي دانند. اما اين همه بيانات حسيني عليه السلام با تكيه بر اصول و مباني پذيرفته شده و قطعي ديني بوده و به تحليل و تبيين حركت خود پرداخته است؛ مثلا، به مسائلي چون لزوم امر به معروف و نهي از منكر، مبارزه با ظلم و استيفاي حقوق، اصلاح جامعه، حق طلبي و دفع فساد و حركت در چارچوب مسير پيامبر صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام و... اشاره فرموده است. و اگر قيام امام حسين عليه السلام تنها وظيفه ي ويژه ي آن حضرت عليه السلام و رمزي ميان او و خداوند بود، كه ديگران را با آن كاري نيست اين همه بيانات از ناحيه ي حضرت عليه السلام چه توجيهي مي توانست داشته باشد؟

حضرت امام خميني قدس سره به گونه اي گويا و زيبا با اشاره به دستور آموزنده ي «كل يوم عاشورا و كل أرض كربلا» بر آن تأكيد ورزيده است و در واقع به همين حقيقت اشاره دارد كه قيام سيدالشهداء عليه السلام الگوي تمام عيار و قابل پيروي براي ديگران در تمامي دوره هاست. از اين رو مي فرمايد: مگر نه آن است كه دستور آموزنده ي «كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا» بايد سرمشق امت اسلامي باشد؛ قيام همگاني در هر روز و در هر سرزمين. عاشورا قيام عدالت خواهان با عددهاي قليل و ايماني و عشقي بزرگ، در


مقابل ستمگران كاخ نشين و مستكبران غارتگر بود. و دستور آن است كه اين برنامه سرلوحه ي زندگي در هر روز و در هر سرزمين باشد. [10] .

از اين رو متفكران اسلامي از جمله: شهيد بزرگوار آية الله مطهري قدس سره چنين برداشت نادرست (قيام عاشورا به عنوان تكليف خاص حسيني دانستن) را يكي از تحريف هاي عاشورا برشمرده و آن را رد و نقد كرده است. [11] .

بنابراين، قيام امام حسين عليه السلام بايد از ابعاد گوناگون مادي و معنوي، فردي و اجتماعي، اخلاقي و سياسي و نظامي و فرهنگي، الگو و سرمشق باشد آن هم نه در برهه اي از زمان و مكان و سرزميني خاص، چرا كه در ادبيات عاشورا آمده است: كل يوم عاشورا و كل أرض كربلا و كل شهر محرم؛ [12] يعني درگيري حق جويان و عدالت خواهان با باطل و ستمگران هميشگي است، و رويداد عاشورا در تاريخ همواره قابل تكرار است.

از اين رو، عاشورا رسالت بزرگي را بر دوش همه ي دينداران به ويژه افراد آگاه جامعه نهاده است، همگان پس از شناخت ابعاد آن موظفند خود و جامعه ي خود را با آن مقايسه كنند و از آن الگو بگيرند.

انقلاب اسلامي ايران، به رهبري امام خميني قدس سره از عاشورا الگو گرفت و دوام آن نيز در گرو بهره گيري از درس ها و عبرت هاي آن است كه خود آن رهبر فرزانه ي راحل قدس سره در اين باره مي فرمايد: واقعه ي عظيم عاشورا از سال 61 هجري تا خرداد 1342 و از آن زمان تا قيام حضرت بقية الله، ارواحنا له الفدا، در هر مقطعي انقلاب ساز است. [13] .


هم چنين «اقبال لاهوري» استقلال و نجات پاكستان را مرهون قيام عاشورا دانسته است و در اين باره چنين زيبا سروده است:



رمز قرآن از حسين آموختيم

ز آتش او شعله ها افروختيم



تا قيامت قطع استبداد كرد

موج خون او چمن ايجاد كرد



خون او تفسير اين اسرار كرد

ملت خوابيده را بيدار كرد [14] .



«گاندي» نيز نهضت عاشورا را الهام بخش خود در رهايي هندوستان مي داند. [15] .

نتيجه آن كه اگر نهضت بزرگ عاشورا را الگو و اسوه ي همه ي حركت هاي حق طلبانه و عدالت خواهانه بناميم و بدانيم، سخني به گزاف نگفته ايم.

بسياري از نويسندگان، شاعران و مورخان مسلمان و غير مسلمان از درس آموزي اين رويداد براي همه ي جهانيان، سخن گفته اند؛ براي نمونه، يكي از نويسندگان مصري به نام «عباس محمود عقاد» با قلم شيوايش در كتاب ابوالشهداء حسين بن علي عليه السلام چنين مي نويسد: نه تنها مسلمانها بلكه غير مسلمانها نيز از اين واقعه درس جوان مردي، ايثار و مقاومت در برابر ستمگران آموختند، از سفير مسيحي كه در همان مجلس يزيد به او اعتراض كرد بگيريم تا برسيم به قرون ميانه و تا روزگار خودمان. [16] .

به طور يقين عاشورا از چنان عمق و ارزشي برخوردار است كه تا پايان تاريخ، پيام آور ارزش هاي والاي انساني و الهام بخش انسان هايي آزاده و خداجو خواهد بود. عاشورا دانشگاهي است كه از همه ي طبقه ها، زن و مرد، كوچك و بزرگ، باسواد و بي سواد، سياه و سفيد، مسلمان و غير مسلمان از آن الگو مي گيرند و درس مي آموزند. در اين دانشگاه همواره اساتيد به نامي چون حسين بن علي عليه السلام و قمر بني هاشم عليه السلام، زينب كبري عليهاالسلام و ديگر عاشوراييان تدريس مي كنند، ولي تاكنون متأسفانه نتوانسته ايم


ارزش هاي عاشورا را آن چنان كه شايسته است به جوامع جهاني بشناسانيم.

مفسر فيلم ضد اسلامي «شمشير اسلام»، كه بنگاه سخن پراكني B.B.C آن را پخش كرد و بخش مهمي از آن مربوط به عزاداري و سوگواري هاي دوستداران امام حسين عليه السلام است، مي گويد: بايد مراقب بود كه اگر اين عزاداري ها و اين عشق هدف دار شود و به قلب غرب نشانه رود، ديگر هيچ سلاحي نمي تواند در برابر آن مقابله كند. [17] .


پاورقي

[1] يوسف (12) آيه‏ي 111.

[2] ممتحنه (60) آيه‏ي 4.

[3] احزاب (33) آيه‏ي 21.

[4] نهج‏البلاغه‏ي فيض الاسلام، نامه‏ي 69، ص 1067.

[5] ماهيت قيام مختار، ص 199، به نقل از: ترجمه‏ي تاريخ سياسي اسلام، ج 1، ص 351.

[6] همان، ص 200 به نقل از: خربوطلي، تاريخ العراق، ص 123.

[7] همان، ص 198، به نقل از: دکتر حسن بيضون، قيام توابين، ص 32.

[8] مفاتيح الجنان، زيارت اربعين امام حسين عليه‏السلام.

[9] ويژه‏نامه انديشه سياسي عاشورا، دفتر سوم، ص 136، به نقل از: تاريخ طبري،ج 4، ص 304.

[10] صحيفه‏ي نور، ج 9، ص 57.

[11] مرتضي مطهري، حماسه‏ي حسيني، ج 1، ص 78.

[12] صحيفه‏ي نور، ج 9، ص 202.

[13] همان، ج 16، ص 179.

[14] ويژه‏نامه‏ي انديشه‏ي سياسي عاشورا، دفتر سوم، ص 164، 137.

[15] سيد عبدالکريم هاشمي نژاد، درسي که حسين عليه‏السلام به انسانها آموخت، ص 447.

[16] مجموعه مقالات کنگره‏ي بين المللي امام خميني و فرهنگ عاشورا، ج 2، ص 61.

[17] همان.