بازگشت

پيشينه كوفه


پس از پيروزي مسلمانان در جنگ هاي قادسيه و جلولاء (15 - 16ه) خليفه دوّم به فرمانده سپاه خود - سعد بن ابي وقاص - دستور داد تا براي تحكيم مواضع و انجام مقدمات حملات بعدي به ايران، در منطقه فرات بماند. او نيز با همكاري سلمان فارسي و حذيفة بن يمان، سرزمين كوفه را در نظر گفت و سنگ بناي كوفه در سال 17 هجري به عنوان پادگاني كه پذيراي گروههاي مختلف جنگي بود گذاشته شد. [1] مهاجرين جنگي مي توانستند ضمن اقامت در آنجا و حفظ آمادگي دفاعي، در مواقع لزوم بهره دهي نظامي نيز داشته باشند. علاقه خليفه دوّم به كوفه و اهل آن و دادن القاب «دارالهجره»، «كنزالايمان»، «جمجمة العرب» و «رأس اهل الاسلام» [2] ، توجّه خاص او به وضع مالي فاتحان قادسيه مستقر در كوفه، وجود زمينه هاي اشتغال پس از فروپاشي ساسانيان و عواملي از اين قبيل جاذبه هاي هجوم مهاجران و سكونت در اين شهر شد. گروه هاي مختلف قبايل عرب، اسيران ايراني كه شريعت اسلام را پذيرفته بودند، صنعتگران و پيشه وران ايراني، زنان ايراني كه به عقد فاتحان درآمده بودند، كشاورزان و روستائيان فقير ايراني كه سقوط ساساني، زمينه كا ررا در كوفه برايشان فراهم آورده بود و... تركيب جمعيتي نامتجانسي را براي كوفه در حال توسعه به وجود آورد. اين بافت جمعيتي ناهمگون كه كوفه را عرصه ابراز تمايلات گونه گون قرار داده بود، پس از دوره اي كوتاه، وسيله اي براي افروختن آتش فتنه و آشوب شد و حوادث تلخ تاريخي و هرج و مرج هايي را در حوزه حكومتي اسلامي پديد آورد و از سويي مردماني پرورش داد با اين خصايل : دستخوش احساسات تند، قابليت تحريك آني، عاقبت نينديشي، اخذ تصميم سريع و پشيماني فوري، غدر، حيله، بي وفايي و... تاريخ گواهي مي دهد كه در اين سرزمين آنچه به كار مردم نمي آمد، سخني بود كه از واقع بيني و خير خواهي برخيزد و آنچه را به جان مي خريدند، گفتاري بود كه عاطفه و احساس را تحريك كند. در پس آن رگ هاي قوي و آواي درشت، غدر و حيله اي نهفته بود كه هر انساني را مي فريفت. هرگاه حاكمي ستمكار بر آنان غالب بود، در خانه ها مي خزيدند و هرگاه ضعف حكومت بر آنان علني مي شد، به توطئه و شورش بر مي خواستند. مسأله اصلي اين نوشتار، يافتن پاسخي مستدل به اين فرضيه است كه: وجود چه عوامل و زمينه هايي در جامعه و آحاد مردم كوفه، سبب جدايي آنان از ياري سالار شهيدان و ريزش از جناح حقگرايان شد؟ بي ترديد در اين رهگذر از كلام گهربار معصومان و تحليل واقع بينانه تاريخ، در حدّ لزوم بهره خواهيم برد.


پاورقي

[1] فتوح البلدان، بلاذري، ص‏434، مترجم.

[2] طبقات الکبري، ابن سعد واي، ج‏6، ص‏7، دارصادربيروت، فتوح البلدان، ص‏448.