بازگشت

حضرت زينب در كاخ ابن زياد


بعد از حادثه كربلا، مزدوران اموي با شگردهاي خود، شروع به تبليغ كردند و پيروزي ظاهري خود را خواست خدا قلمداد كردند. امام سجاد (ع) و زينب (س) با اين شگرد تبليغي دشمن آگاهي داشتند و با سخنان مستدل و سنجيده خود، حكومت آنان و بويژه چهره يزيد را رسوا كردند. وقتي زنان و كودكان امام حسين وارد كاخ ابن زياد شدند،عبيدالله بن زياد رو به زينب (س) كرد و گفت : «ستايش خدا را كه شما خانواده را رسوا كردوكشت و نشان داد آنچه مي گفتند دروغي بيش نبوده است ».

زينب پاسخ داد: «ستايش خدا را كه ما را به واسطه پيامبر خود (كه از خاندان ماست ) گرامي داشت و از پليدي ، پاك گردانيد، جز فاسق رسوا نمي شود، جز بدكار، دروغ نمي گويد و بدكار، ما نيستيم ، ديگرانند (يعني تو و دار و دسته ) و ستايش مخصوص خداست ».

- ديدي خدا با خاندانت چه كرد؟

- جز زيبايي نديدم ، آنان كساني بودند كه خدا مقدر ساخته بود كشته شوند و آنها نيز اطاعت كرده و به سوي آرامگاه خود شتافته و به زودي خداوند تو و آنان را (در روز رستاخيز) با هم رو برو مي كند و آنان از تو به درگاه خدا شكايت و دادخواهي خواهند كرد،اينك بنگر كه آن روز، چه كسي پيروز خواهد شد...»

عبيدالله وانمود مي كرد كه ظاهراً در جبهه نظامي ، هر كس شكست خورد، رسواشده است ، اگر او بر حق باشد، بايد در جبهه نظامي پيروز شود، زينب كه از ديدگاه ابن زياد آگاه بود، با سخنان خود، افكار ابن زياد را درهم كوبيد و اعلام كرد كه معيار شرف و فضيلت ، حقيقت جويي است ، نه قدرت ظاهري و كسي كه در راه خدا شهيد شود، رسوا نمي شود،بلكه رسوا كسي است كه ظلم مي كند و از حق منحرف شده است .

عبيدالله چنين سخناني را از زني كه چندين برادر، پسر و چندين برادرزاده و عموزاده را در عاشورا از دست داد، حال ، بازماندگان آن حادثه و خود او به دست دشمن اسير هستند، آن هم در مركز حكومت رو بروي دشمن ، انتظار نداشت .