بازگشت

قيام آگاهانه امام و ويژگي هاي آن


امام حسين (ع) براي اعلام مخالفت خود با حكومت معاويه و آغاز قيام ، نخست به مكه مهاجرت كردند. مكه از نظر تبليغ و رساندن پيام به مردم جهان ، اهميت فراواني داشت . در ايام حج ، مسلمانان سرتاسر جهان به اين شهر مقدس اسلامي سفر مي كنند امام (ع) خانواده ، زنان و كودكان خود را نيز با خود مي برند تا مبلغاني باشند كه بعدازشهادت او،پيام خون او را تا قلب دشمن يعني شام ببرند و آشكارا قيام خود را آغاز كرد.

عملكرد و مبارزه امام حسين تا مرگ معاويه ، مبارزه منفي بود (يعني مبارزه مسلحانه نبود؛ مانند تحريم هر نوع همكاري با دشمن ) امّا در زمان يزيد، مبارزه امام به مبارزه مثبت مبدل شد،آن حضرت بدون كوچكترين تأمل و با وجود مخالفت شديد تمام دوستان و اقوام خود، مبارزه را آغاز كرد و در مقابله با يزيد، موضع مثبت و انقلابي خود را آشكار نمود و امام با وجود اين كه به ياران اندك و بي وفايي مردم و تزلزل و ترس آنها و همچنين سرانجام شهادت خود، آگاهي كامل داشت ، راهي را كه انتخاب كرده بود، با قاطعيت به پيش برد، در حالي كه برخي از ائمه تنها، راه مبارزه منفي بر عليه دشمنان اسلام و حكومتهاي جبار زمان خود را داشتند، ولي امام حسين (ع) هر دو مبارزه را دردوران زندگي خويش داشت .

امّا از طريق «علم امامت » و از طريق عادي ، به وسيله جدش رسول الله و پدرش علي (ع) به شهادت و اسارت اهل بيت خودآگاهي داشت ، همانطور كه عده اي از همسران و صحابه رسول خدا(ص) از اين موضوع مطلع بودند و به عنوان رهبر نهضت اسلامي در راه رسيدن به هدف و انجام وظيفه الهي و نجات اسلام ، تمام اين مصائب را با علم و آگاهي كامل پذيرفته بود و در جواب ام سلمه كه سعي مي كند امام را از رفتن به عراق منصرف كند، مي فرمايد: «مادر (فكر نكن كه از اين جريان تنها تو مطلع هستي ) خود من بهتر از تو مي دانم كه از راه ظلم و ستم و از راه عداوت و دشمني ، كشته خواهم شد و سرم از تنم جدا خواهد شد و خداوند بزرگ چنين خواسته است كه حرم و اهل بيت من اسير و فرزندانم شهيد و به زنجير اسارت كشيده شوند و صداي استغاثه آنان طنين انداز گردد،ولي كمك و فريادرسي پيدا نكنند».

در سخنان امام در طي حركت از مدينه تا كربلا اين مطالب آمده است كه امام آگاهانه به استقبال شهادت رفته است و حتي از ياران خود نيز خواست تا آگاهانه شهادت را انتخاب كنند به طوري كه در شب عاشورا به آنان اعلام كرد كه هر كس فردا بماند، كشته خواهد شد، آنان كه ماندند، شهادت را پذيرفتند و در راه كوفه ، وقتي از اخبار كوفه و شهادت مسلم آگاهي يافتند، كمترين احتمال زنده ماندن به خود و يارانشان را نداشتند،باز از ياران خود خواستند تا او را ترك گويند و جان به سلامت ببرند. آگاهي امام از حوادث آينده از طريق دهها روايت از اهل سنت و شيعه از پيامبران گذشته و پيامبر اسلام (ص) و همچنين از اميرالمؤمنان علي (ع) در رابطه با حادثه جانسوز كربلا، نقل شده است .

پس امام مبارزه خود را آشكارا آغاز كرد بر خلاف شورشها و نهضتهاي ديگر كه ابتدا مخفيانه انجام مي گيرد. سفر به مكه و رفتن از راههاي عادي به سوي كوفه نشانگر آن است كه امام آزادانه و با كمال آرامش ، به فرمان بزرگ الهي كه جهاد با كفر بني اميه است ، قيام مي كند. و همچنين رهبران شورشها از راه هاي غير متعارف ، رفته و جاسوساني براي خبريابي دارند و اگر شرايط و اوضاع بر وفق مراد نباشد، مبارزه خود را به تعويق مي اندازد، امّا امام از راههاي عادي و از مسافران بين راه براوضاع كوفه ، آگاهي پيدا مي كند و حتي با شنيدن خبر شهادت نمايندگان خود از جمله مسلم و تغيير عقيده كوفيان ، باز هيچ خللي در تصميم امام وارد نكرد و در جواب فرزدق كه به امام گفت : دلهاي مردم عراق با شما و شمشيرهايشان بر عليه شماست و امام را از رفتن به عراق باز مي داشت ،امام فرمود: «... خدا هر روز، فرمان تازه اي دارد كه اگر پيشامدها بر طبق مراد باشد، در مقابل نعمتهاي خدا سپاسگزارم و هموست مددكار، سپاس و شكرگزاري براي اوست و اگر حوادث در ميان ما و خواسته هايمان حايل شود و كارها بر طبق مراد به پيش نرفت ، باز هم آن كس كه نيتش حق و تقوا بر دلش حكومت مي كند، از مسير صحيح ،خارج نشده است »، پس امام (ع) تكيه بر خدا دارد و انجام وظيفه الهي و نيل به هدف هاي معنوي ، مبناي حركت امام است نه رسيدن به پيروزي ظاهري .