بازگشت

فاطمه صغري


فاطمه بنت الحسين (ع) فرزند سيدالشهدا و مادرش ام اسحق بود. وي نيز در كوفه پس از خطبه حضرت زينب (س) با رشادت ويژه اي كه شايسته فرزندي امام حسين (ع) است ابراز سخن كرد. او فرمود:

«اي اهل كوفه ، اي اهل مكر و فريب ! ما را كافر شمرديد و ريختن خونمان را حلال ؟ خون از شمشيرهاتان مي چكد و شادماني مي كنيد؟ به زودي عذاب بر شما نازل مي شود. واي بر شما! با چه دستي بر ما ظلم كرديد؟ و چگونه نفسي شما را بر كشتن ما ترغيب كرد؟ چگونه پاهايتان ياري كرد كه به جنگ ما بياييد؟ قلب هايتان را قساوت گرفته و بر دل هايتان مهر زده شده است ؟ چشم ها و گوش هايتان از شنيدن و ديدن آيات الهي ناتوان گرديده اند و شيطان عمل زشت شما را برايتان زيبا جلوه داد و بر چشم ها يتان پرده اي نهاد، كه ديگر هدايت نمي شويد.

«اي مردم كوفه هيچ مي دانيد كه چند خون از رسول خدا بر ذمّه شماست كه از شما طلب خواهد كرد؟ آن مكرها و حيله ها كه با برادرش علي بن ابي طالب كرديد. حال با اين همه ظلم و مكرها عده اي بر اين اعمال زشت به ديده فخر و بزرگ منشي مي نگرند.آيا به كشتن مردمي مي نازيد كه خداوند آنان را به پاكي ستود و پليدي را از آنان دور كرد؟ پس خشم خود را فرو بريد كه البته براي هر كس آنچه پيش مي فرستد، باقي خواهد ماند.

سخن كه به اين جا رسيد، اهل كوفه با چشمان گريان نزد دختر رسول آمدند و از او خواستند كه خاموش شود و بيشتر آنان را رسوا نگرداند.