بازگشت

ام وهب


ام وهب زني مسيحي بود كه در دوران امام حسين مسلمان شد. او زوجه عبدالله بن عمير كلبي بود و با همسرش از كوفه آمدند و به سيدالشهدا ملحق شدند. ام وهب با عمود خيمه به ميدان جنگ رفته بود و تا حسين (ع) او را به خيمه برنگرداند، به حرف شوهر نبود. چون روز عاشورا پيش آمد، ما در وهب او را تحريض به جهاد نمود. وهب 17 روز بود كه عروسي كرده بود و هنگام عزيمت به كربلا زوجه اش به او گفت : تو را به خدا قسم كه مرا در اين صحرا بيوه مگذار و جان خويش پاس بدار. مادر وهب گفت : اي فرزند سخن زن را از پس گوش گذار كه بي رضاي حسين و رضاي من از شفاعت جدش بهره اي نخواهي برد. لاجرم زن وهب گفت : باشد كه چون در راه پسر پيغمبر شهيد شوي ودر بهشت برين جاي كني و با حورالعين همنشيني نمايي ، مرا فراموش فرمايي . واجب است كه در حضور امام با من عهد استوار نمايي كه در بهشت جدا از من اقامت ننمايي .سپس هردو خدمت حضرت حاضر شدند و حسين چون اين را شنيد سخت بگريست و مسئلت او را به اجابت مقرون داشت و آن زن را مطمئن خاطر ساخت .

بنابر روايت صدوق در امالي ، وهب عمود خيمه را كند و هفت يا هشت نفر را كشت .بعد اسير شد و عمر بن سعد گفت : سرش را جدا كردند و به جانب لشكر حسين انداختند.مادرش شمشير وهب را گرفت و مبارزت كرد. امام حسين فرمود: بنشين مادر وهب ، خدا جهاد را از زنان برداشت ، تو و پسر تو در بهشت مي باشيد با جد من .

مادر وهب عمود خيمه را برداشت و دو نفر را كشت و امام حسين او را برگرداند.زوجه وهب رفت كه خون از روي آن سرپاك كند. پس شمر او را ديد. به غلام خود امر كرد كه عمودي بر سر او زد. پس سرش شكست و كشته شد و او اول زني بود كه در لشكر امام حسين (ع) كشته شد.