بازگشت

اجبار مردم به بيعت با يزيد و موروثي كردن خلافت


معاويه از آغاز تصدي خود در شام ، نيت دولت اموي را در سر مي پروراند و در صدد بود تا خلافت را موروثي كند، اما اين نيت را حتي از نزديك ترين افراد خود مخفي مي داشت . ولي وقتي سنش زياد شد و ترسيد كه موقعيت از دست رود، دست به كار شد و مقدمات ولايت عهدي يزيد را فراهم ساخت . اهل شام پاسخ مثبت دادند، ولي حجاز مقاومت كرد.

معاويه پس از اين مقاومت نامه اي به چند تن از بزرگان مدينه ؛ از جمله امام حسين (ع) نوشت و سعيد بن عاص را مأمور كرد كه نامه را به آنان ابلاغ و پاسخ را دريافت كند. سعيد بن عاص به معاويه نوشت كه مردم مدينه يزيد را به ولايت عهدي قبول ندارند، مخصوصا بني هاشم كه يك نفر از آنان مرا اجابت نمي كند. بنابراين يا لشگري سواره و پياده بفرست يا خود قصد مدينه كن . معاويه با خواندن نامه سعيد نامه هايي به عبدالله بن عباس و عبدالله بن زبير و عبدالله بن جعفر و امام حسين (ع) نوشت و آنان نيزجواب هايي دادند؛ امام حسين (ع) چنين پاسخ داد: «و اعلم ان الله ليس بناس قتلك بالظنة واخذك بالتهمة و امارتك صبيا يشرب الشراب و يلعب بالكلاب ، ماأراك إلاو قد اوبقت نفسك و أهلكت دينك و أضعت الرعية ، والسلام ؛ بدان خدا فراموش نخواهد كرد كه مردم بي گناهي را به گمان و تهمت مي كشتي و كودك مي گساري را كه سگ بازي كار اوست ، براي خلافت بعد از خود نامزد مي كني ، به راستي خود را هلاك كردي و دينت را از دست دادي و مردم را بيچاره كردي ، والسلام .».

معاويه با اين كار در صدد بود، تا اصل انتخاب زمامدار از سوي مردم را نقض كند و نظر مسلمانان را در تعيين حكومت ناديده انگارد و حاكم مسلمانان بر اساسي تعيين شود كه نه خدا در آن رعايت گردد نه راي و نظر مردم . بدين سان رسم ديگري از رسم هاي جاهليت را زنده كرد. همان گونه كه كه در نظام قبيله اي رسم بود، هر گاه بزرگ قبيله بميرد،فرزند ارشد او جاي وي را مي گيرد، معاويه در صدد بر آمد اين رسم را زنده كند.

داستان بيعت گرفتن همراه با تهديد و تطميع معاويه براي يزيد در مدينه و حجاز بسيار مشهور است و سرانجام به سال شصت هجري با ارعاب و تطميع و تهديد معاويه ،يزيد خليفه مسلمانان شد.

رفتارهاي ضد اسلامي امويان منحصر در آنچه گفته شد نبود، كشتارهاي دسته جمعي مسلمانان و سركوب آنان در شهرها، كينه و عداوت با علي (ع) و شيعيان ، غارت بيت المال مسلمين و صرف آن در راه منافع و اميال شخصي ، فساد اخلاقي و ترويج فرهنگ فساد و شهوت ، به كار گماردن عناصر نالايق و فاسد به دليل «اموي » بودن ، از ديگر شاخصه ها و رفتارهاي حكومت اموي بود كه البته در عهده اين مقال نمي گنجد.