بازگشت

احياي ضد ارزش هاي دوران جاهلي


چنان كه مي دانيم پيامبر (ص) قبل از بعثت در پيماني شركت كرد كه هدف آن حمايت از مظلومان بي پناه و ستمديدگان بود. اين پيمان «حلف الفضول » نام گرفت و حضرت پس از بعثت نيز مي فرمود: «در خانه عبدالله بن جدعان در پيماني شركت كردم كه اگر به جاي آن شتران سرخ مو به من مي دادند، آن چنان شاد نمي شدم و اگر مرا در اسلام به چنان مجلسي بخوانند حاضرم ».

ابن هشام سيره نگار شهير اسلام ، پس از نقل اين پيمان مي گويد؛ پس از پيامبر (ص) يك بار ديگر امام حسين (ع) مردم را به اين پيمان فرا خواند و حاكم مدينه را به تجديد آن تهديد كرد. داستان از اين قرار بود كه بين وليد بن عتبه - كه از سوي معاويه عموي خود فرماندار مدينه بود - و امام حسين بر سر مالي اختلاف افتاد. وليد از حربه قدرت سوء استفاده مي كرد و به امام حسين (ع) زور مي گفت و بي عدالتي در پيش گرفت .امام حسين (ع) به او گفت : به خدا سوگند يا حقم را عادلانه مي دهي و يا شمشيرم را برداشته و در مسجد پيامبر (ص) مردم را به «حلف الفضول » فرا مي خوانم . عبدالله بن زبيركه نزد وليد بود، با شنيدن اين سخن امام حسين ، گفت من نيز با خداوند پيمان مي بندم كه اگر او مرا به اين پيمان بخواند، شمشيرم را بردارم و با او باشم تا يا حقش را بستاند و يا همگي كشته شويم . چند تن ديگر نيز با شنيدن تهديد امام حسين (ع) اعلام نمودند كه در اين كار با حسين خواهند بود. وقتي وليد از اين قضايا با خبر شد، تسليم شد و امام را راضي ساخت .

پيامبر اكرم بيست سال پيش از بعثت و در جواني به اين پيمان پيوست و امويان همان زمان نيز آن را نپذيرفتند. پس از اسلام موردي براي تجديد اين پيمان وجود ندارد،زيرا روح آموزه ها و مقررات اسلام حمايت از ستمديدگان و مبارزه با زورگويان و ستمگران است . اين كه براي بار دوم امام حسين (ع) مردم را به اين پيمان فرا مي خواند، به خوبي گواه آن است كه حاكمان اموي بار ديگر خوي ستمگري جاهلي خود را زنده كردند و اگر بر اسلام پاي بند بودند نيازي به زنده كردن ، مجدد «حلف الفضول » نبود.