بازگشت

زيربناي قيام امام حسين


امام با اين شعار كه براي احياي دين جدم حركت مي كنم ، به طور آشكار زيربناي قيام خود را بيان كردند.

حركت هاي سياسي هميشه با شعارهايي كه جوشيده از بطن همان حركت است ،همراه است .

شعارها، سايرين را متوجه جهت حركت مي كند. در قصه عاشورا، حركت امام (ع) با عناويني چون «احياي دين و امر به معروف و نهي از منكر» همراه است . اين شعار مي رساند كه انگيزه امام از قيام جهات ديني است .

آنچه به عقيده امام مورد هجمه قرار گرفته ، دين است و ديگر مماشات فايده ندارد.در اين قسمت به پاره اي از قضايا اشاره مي كنيم ، تا معلوم گردد حركت امام يك دفاع كاملاً ديني است اصلاً قضايايي ، چون قوميت ، نژاد و يا صرف رسيدن به حكومت نبوده و اگر حكومت را نيز در نظر داشته اند، براي دين بوده است . امام در نامه اي به معاويه مي نويسد:

«اني لا اعلم فتنة اعظم علي هذه الامه من ولايتك عليها ولا اعظم نظرا لنفسي و لديني و لامة محمد(ص) افضل من ان اجاهدك فان فعلت فانه قربة الي الله و ان تركت فاني استغفر الله لديني ».

خطر حكومت غير ديني بر امت اسلام بالاترين خطرها و فتنه هاست و امام باقيام عاشورا در صدد بيان همين مطلب بودند، زيرا واژه «خليفة الرسول » كم كم به «خليفة الله» رسيده بود و در اصل بي شرمي به حدي بود كه كاري به اسلام نداشتند، زيرا در تاريخ مي خوانيم كه پس از شهادت امام (ع) همين خليفه ها به مكه حمله مي كنند و آثار و شعائر اسلامي را نابود مي كنند.

عمق فاجعه حكومت فاسق آن قدر بر مردم خفته مشهود نبود و مردم اعم از خواص و غيره حساسيت نشان نمي دادند، به همين خاطر لازم بود امام (ع) به گونه اي وارد صحنه شوند كه هم مردم آن عصر از خواب بيدار شوند و هم اهميت آن در تاريخ ثبت شود.

نقش امام حسين (ع) در احياي دين آن قدر مهم و سنگين است و پشت دشمن را خرد كرد كه حتي تا سالياني بعد بارگاه آن حضرت براي دشمنان خطر آفرين بود و تخريب مقبره حضرت چندين بار اتفاق افتاده است .

يحيي بن مغيره روايت كرده در نزد «جرير ابن عبدالحميد» بودم كه مردي از اهل عراق آمد، جرير از او پرسيد: چه خبر داري ؟ گفت : هارون فرستاد كه قبر حضرت امام حسين (ع) را هموار كنند و درخت سدري را كه نزديك قبر آن حضرت بود قطع كنند.

چون جرير اين خبر را شنيد، دست به آسمان برداشت و گفت : الله اكبر، امروز فهميدم معناي حديث رسول خدا(ص) كه آن حضرت سه مرتبه فرمود: خدا لعنت كند،قطع كننده درخت سدر را، امروز معلوم شد كه غرض آن حضرت اين ملعون است كه درخت را قطع كرده است .

امام با حركت سريع از مكه به طرف كربلا عنوان مي كنند كه من به پاس آن كه بي حرمتي به مكه نشود و حريم آن شكسته نشود، اعمال حج را رها كرده و خارج مي شوم .

كلام صراحت در اين دارد كه مكه محل امن است و اين مأمن نبايد مورد هتك قرار گيرد و امام مي دانست كه دشمن قصد دارد ايشان را در مكه به قتل برساند.

زماني كه امام وارد منطقه كوفه شدند، لشكر «حر» به امام رسيد، همه آنها تشنه بودند امام دستور دادند مشك هاي آب را به سربازان و اسبان تشنه بدهند، با اين كه مي دانستند اينها لشكر دشمن است . اين عمل يك كار شرافت مندانه و مطابق با مباني ديني است .

نكته ديگر اين كه امام به خواست مردم از مدينه حركت كردند، شايد اگر اين دعوت ها نبود، برخي امروز مي گفتند كه حركت امام نه مشروعيت داشت و نه مقبوليت و چرا امامي كه پايگاه مردمي ندارد، اقدام به تشكيل حكومت مي كند؟

گرچه مي دانيم اگر همين تقاضاهاي مردم هم نبود، باز هم بر امام واجب بود كه جلوي انحراف دين را بگيرد.

در صحنه اي ديگر وقتي امام محافظان آب را كنار مي زند و لشكريان امام به آب مي رسند، عده اي خام مي گويند حال كه به آب دسترسي پيدا كرده ايم ، خوب است كه آن را بر لشكر دشمن قطع كنيم و نگذاريم كه دشمن به آب دست يابد. اما از آن جا كه اين عمل اولاً: ضد ارزش است و ثانياً: خلاف مباني الهي است ، امام (ع) تقاضاي چنين اقدامي رارد كردند.

در صحنه اي ديگر، حر همراه امام در حركت است ، زهير بن قين از امام مي خواهد كه به خاطر كمي نيروهاي دشمن به آنان حمله شود، اما حضرت در پاسخ فرمودند:«اني اكره ان ابداءهم بالقتال ».

اين نيز يكي از ارزش هاي انساني و اسلامي است كه اسلام همه جا موافق جنگ نيست و لازم است به همه كساني كه اسلام را خشونت گرا معرفي كرده اند برسانيم كه در بحراني ترين صحنه ها اين مسلمانان هستند كه خويشتن دارترين افرادند.

مويد ديگر ما استدلال نماينده امام (ع) در كوفه ؛ يعني مسلم بن عقيل است كه به او پيشنهاد مي شود در منزل هايي پشت پرده پنهان شود و عبيدالله را به قتل برساند. او مي گويد به ياد حديثي از پيامبر(ص) افتادم كه «فتك و قتل ناگهاني » را نهي فرموده لذا از اين كار، منصرف شدم . و از اين عمل سرباز مي زند.

بنابراين غيرت ديني به معناي دفاع از دين از طريق خود دين است و هدف وسيله را توجيه نمي كند. و بارها در ماجراي كربلا مسائلي پيش آمد كه امام فقط از راه پياده كردن احكام به حل مسائل پرداختند.

رعايت مسائل شرعي در قيام كربلا بسيار فراوان است . اولين شهيد بني هاشم در كربلا علي اكبر است و آخرين كشته ، خود سيدالشهدا، اين چه رمزي دارد؟«فاعتبروا يا اولي الابصار!».

در پايان به سخنان ولي عصر (ع) درباره قيام امام حسين (ع) توجه مي كنيم .

حضرت مي فرمايد:

اشهد انك قد اقمت الصلوة و آتيت الزكوة و امر بالمعروف و نهيت عن المنكر و العدوان ...

و ادفعت الفتن و دعوت الي الرشاد و اوضحت سبل السداد و جاهدت في الله حق الجهاد... و للطغيان قامعا و للطغاة مقارعا و للامة ناصحا... و للاسلام و المسلمين راحما و للحق ناصرا و عند البلاء صابرا و للدين كالئا و عن حوزته مراميا، تحوط الهدي و تنصره و تبسط العدل و تنشره و تنصر الدين و تظهره و تكف العابث و تزجره و تأخذ للدني من الشريف و تساوي في الحكم بين القوي و الضعيف ؛ گواهي مي دهم كه تو نماز را به پاداشتي و زكات دادي و به نيكي فرمان و از زشتي و تجاوز باز داشتي ....

آتش فتنه ها را خاموش ساختي و مردم را به سوي هدايت و كمال فرا خواندي و راه هاي استوار حقيقت را آشكار كردي و در راه خدا، به حق ، جهاد نمودي ... و ريشه كن كننده ستم و گردن كشي و درهم كوبنده تجاوزگران و سركشان و خير خواه امت پيامبر بودي ... و رحمت آورنده بر اسلام و مسلمانان و ياري دهنده حق بودي در هنگام سختي و بلا، شكيبا و حفظ كننده دين و مدافع حريم آن بودي (طريق ) هدايت را نگهباني كرده و ياريش مي دادي .

عدالت را نشر داده و گسترش مي بخشيدي . دين را ياري داده و آشكار مي كردي .كساني كه دين را به بازيچه گرفته بودند، منع كرده و بازشان مي داشتي . حقوق ضعيفان را از اشراف مي گرفتي و در قضاوت توانا و ناتوان را يكسان مي شمردي .