بازگشت

رسوا شدن يزيد توسط اسوه صبر


پس از آن كه بازماندگان اهل بيت امام حسين (ع) را، در حالي كه به ريسمان ها بسته شده بودند به مجلس يزيد وارد نمودند، يزيد ملعون دستور داد سر مقدس امام حسين (ع) را مقابل آنها نهادند و چوب خيزران به لب و دندان حضرت مي زد و مستانه وار شروع به سخن كرد كه اي كاش بزرگان طايفه من كه در جنگ كشته شدند مي بودند و مي ديدند كه طايفه خزرج چگونه از شمشير زدن ما به جزع آمده اند و مي نالند.

ما بزرگان بني هاشم را كشتيم و آن را به حساب جنگ بدر نهاديم .

در اين حال اسوه صبر و استقامت ، زينب كبري برخاست و با سخنان علي گونة خويش ، يزيد و يزيديان را رسواي جهانيان ساخت و فرمود:

«اي فرزند آزاد شدگان ، آيا اين امر از عدالت اسلامي است كه زنان و كنيزكان خود را در پشت پرده جاي دهي ، ولي دختران پيامبر خدا را در ميان نامحرمان به صورت اسير حاضر نمايي ، تو كنيزان و زنان خود را در حرم ستر و پوشش نگاه داري ، ولي خاندان رسالت را در شهرها و آبادي ها بگرداني تا باديه نشينان ، نزديكان ، بيگانگان و ارازل و اوباش آنان را ببيند در حالي كه از مردان آنان كسي همراهشان نيست ، چگونه اميد خير مي توان داشت از فرزند كسي كه با دهان مي خواست جگر پاكان را ببلعد و گوشت و خون او از شهيدان اسلام روييده است ؟

چگونه مي توان از فردي انتظار داشت كه همواره با بغض و كينه و عداوت به خاندان ما نگريسته است . اي يزيد! اين جنايات بزرگ را انجام دادي و آن گاه نشسته اي و بي آنكه خود را گنه كار بداني ندا سر مي دهي كه اي كاش پدران من حضور داشته ومي ديدند؟

زهي بي شرمي و بي حيايي ، چگونه چنين ياوه سرايي نكني ؟ تو بودي كه زخم هاي گذشته را شكافتي و دل خود را با خون پيامبر آغشته ساختي و ستارگان روي زمين از آل عبدالمطلب را خاموش نمودي و اكنون پدران خود را ندا مي دهي .

به زودي خودت به جمع آنان ملحق مي شوي و در جايگاه عذاب ابدي قرار مي گيري .

اي يزيد! بدان با اين جنايت هولناك پوست خود را شكافتي و با عمل وحشيانه گوشت خود را پاره كردي . به همين زودي است كه در عرصه محشر به محضر رسول الله كشانده شوي در حالي كه بارگراني از مسئوليت ريختن خون فرزندان او و هتك حرمت خاندان و پاره هاي تن او را به گردن گرفته اي .

اي زادة معاويه ! اگر چه شدايد و پيشامدها و فشار روزگار مرا در شرايطي قرار داد كه مجبور شدم با تو حرف بزنم ، اما تو را كوچك تر از آن مقام ظاهري ات مي بينم و تو رابسيار توبيخ و سرزنش مي كنم .

اي يزيد! هر آنچه خواهي مكر و فريب خود را به كار گير ولي هر چه تلاش و مكر به كارگيري هرگز توان آن را نداري كه ذكر ما را از يادها بيرون ببري و ذكر ما را خاموش سازي .