بازگشت

مردم


در هيچ قيام و نهضتي، به اندازه قيام عاشورا تغييرات انساني به وقوع نپيوسته است. اينتغييرات هم در جبهه امام حسين (ع) و هم در جبهه يزيد اتفاق افتاد. در جبهه حق، امام (ع) همسر، خواهر، دخترانش و زناني چون مادر وهب، همسر زهير بن قين و زناني را در كنار پدران، همسران و برادران شان به همراه دارد. به بياني، از طفل شش ماهه (علي اصغر) تا پيرمرد نودساله(حبيب بن مظاهر) حاضرند. در جبهه باطل، جوّزدگي و ترس و ترديد و هيجده هزار دعوت كننده مي بينيم. در يك طرف، صدق و صفا و صميميت، در طرف ديگر، خيانت، خدعه و خودپرستي مشاهده مي شد. يكي از صاحب نظران عامّه مردم آن زمان را به هفت دسته تقسيم كرده است:

1. مردمي كه از روزگار رسول خدا (ص) تا سال هاي نخست حكومت عثمان، سادگي اسلام را ديده بودند و از عدالت اسلامي آگاهي داشتند، سپس آن دوره را با آن چه جاي آن راگرفت مي سنجيدند و بر روزگار گذشته دريغ مي خوردند...

2. گروهي كه پاي بند دين و اجراي احكام اسلام بودند و مي ديدند چگونه حدود شريعتمعطل مانده و فقه اسلام و سنت رسول (ص) بازيچه حكومت ها گرديده است. اينان خون دلمي خوردند و روي به خدا بردند كه خدايا! برسان آن را كه بدعت ها بزدايد و سنت ها را زنده نمايد.

3. گروهي كه سال ها پيش براي شركت در فتح اسلامي و برخورداري از غنيمت هاي جنگي از بيابان هاي نجد و تهامه به راه افتاده بودند و در پادگان ها به سر مي بردند. آسيب هاي جنگي براي آنان بود و بهره گرفتن از بيت المال براي ديگران، بدين رو فرصت مي بردند تا برخيزند و حق خود را بگيرند.

4. مردمي از ايران كه پيش از در آمدن سپاهيان مسلمان بدان سرزمين جاهي يا ناني داشتند و آن را از دست دادند، ناچار روبه عراق نهادند، بيش تر در كوفه و كم تر در بصره رخت افكندند. از عجم رانده و در ديده عرب خوار، به ظاهر آرام و در نهان دست به كار.

5. مردمي كه داستان هاي درگيري لخمي و غسّاني را دهان به دهان شنيده بودند و به خاطر داشتند كه پدران شان سال ها با مردم سرزمين هاي شمال عربستان مي جنگيدند و اكنون مي ديدند شام مركز خلافت اسلامي است و عراقيان ريشخند شاميان اند.

6. كساني كه فريب وعده هاي دروغين معاويه را خوردند و علي (ع) و فرزند او را رهاكردند و چون معاويه بر مسند نشست، آنان را از خود راند. اين روش حكومت هاي خودكامهبوده و هست.

7. سودجوياني كه بهره گيري را در اوضاع آشفته مي بينند و مي كوشند تا چنين پيش آيد واز آن بهره گيرند. [1] .

و حال افراد فراواني از اين گروه هاي هفت گانه امام را به كوفه دعوت كرده اند و امام دراجابت اين دعوت ها رهسپار كوفه است. امام حسين (ع) بارها بر اين كه علت قيام و حركت، دعوت مردم است، تأكيد كرد. به عنوان مثال: 1. امام (ع) پس از برخورد با سپاه حر كه راه را بر او بستند، فرمود:

«من پيش شما نيامدم مگر پس از آن كه نامه ها و فرستاده هايتان رسيد كه: نزد ما بيا كه پيشوايي نداريم» [2] .

2. در جاي ديگر، حضرت از انگيزه نامه نگاري و دعوت كوفيان اين گونه ياد مي كند:

اِنَّ اَهْلَ الْكوفَةِ كَتَبُوا اِلَيَّ يَسألونَني اَنْ اُقْدِمَ عَلَيْهم، لِما اَرْجُوا مِنْ اِحْياءِ مَعالِمِ الْحَقِّ وَ اِماتَةِ الْبِدَعِ؛

كوفيان به من نامه نوشته و از من خواسته اند كه نزد آنان روم، چرا كه اميدوارم نشانه هاي حق زنده گردد و بدعت ها بميرد.» [3] .

3. باز امام (ع) در اين باره سخناني دارد:

«مردم! شما به من نامه ها نوشتيد و پيام فرستاديد كه به سوي شما بيايم و وعده داديد كه دست از ياري من برنداريد و پيمان شكني نكنيد.» [4] .

تأثير قيام كربلا نيز در قشرهاي مختلف مردم نمايان بود، از جمله اعتراض عبدالله بنعمر به يزيد، پنج سال عزاداري مداوم در مدينه، قيام عبدالله فرزند حنظله غسيل الملائكه (واقعه حَرَّه)، قيام در مكه، اعتراض در بصره، قيام در كوفه، نهضت توابين، قيام مختار بن ابي عبيدة ثقفي، قيام زيد بن علي (ع) و يحيي بن زيد، قيام خراسان و سقوط امويان. نتيجه اين كه در پي دعوت از امام (ع)، انقلاب حسيني (ع) آغاز شد. با كناره گيري آنان، قيام امام به ظاهر شكست مي خورد، و پس از آن، قيام و حركت هاي مردمي، قيام عاشورا و پيام هاي آن را زنده نگه داشت. [5] .

امام خميني (ره) باالگوگيري و درك اهميت نقش مردم در هر حركت انقلابي و اجتماعي،به آگاهي بخشيدن در يك دوره پانزده ساله(1342 تا 1357) پرداخت؛ فرصتي كه امام حسين (ع) به آن دست نيافت. البته اگر هم دست مي يافت، شايد مردم پس از آگاهي از سفاكي و جنايات يزيد، باز به ياري امام (ع) نمي آمدند، زيرا تفاوت هاي زيادي بين مردم ايران و مردم آن دوره عراق وجود دارد. امام خميني بر اين نكته تأكيد دارد:

«من با جرأت مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر، بهتر از ملت حجازدر عهد رسول الله صلي الله عليه و آله و كوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين بن علي صلوات الله و سلامه عليهما مي باشند.» [6] .

شركت گسترده و نقش مردم در پيروزي انقلاب اسلامي انكارناپذير است. امام خميني دراين باب سخني دارد:

«انقلاب اسلامي كه دستاورد ميليون ها انسان ارزشمند و هزاران شهيد جاويد (است )... اگر نبود دست تواناي خداوند، امكان نداشت يك جمعيت سي و شش ميليوني با آن تبليغات ضداسلامي...ممكن نبود اين ملت با اين وضعيت، يكپارچه قيام كنند و در سرتاسر كشور با ايده واحد و فرياد الله اكبر و فداكاري هاي حيرت آور و معجزه آسا تمام قدرت هاي داخل و خارج راكنار زده و خود مقدرات كشور را به دست گيرد.» [7] .

اما نكته جالب در اين روند پيوند و الگوگيري مردم از عاشوراي حسيني (ع) و حركت از مساجد و تكايا است. به چند نمونه دراين باره توجه كنيد: «تظاهرات 250 تا 400هزار نفري باتوجه به جمعيت 5 / 1 ميليوني تهران در روز عاشوراي 1383ق./ 13خرداد 1342ش. از مسجد حاج ابوالفتح در ميدان قيام (ميدان شاه) آغاز و به مسجد امام (مسجد شاه) ختم شد. [8] .

» «سخنراني معروف امام (ره) در عصر عاشوراي 1383ق./ 13خرداد 1342 در مدرسه فيضيه آغاز شد كه منجر به دستگيري و بازداشت و زنداني شدن امام (ره) گرديد و در اعتراض به دستگيري امام، حركت هاي مردمي در مساجد شهرهاي مختلف شكل گرفت.» [9] .

«راهپيمايي دوازدهم محرم 1384ق./ 1343ش. از مسجد امام آغاز گرديد. اين راهپيمايي براي بزرگداشت پانزده خرداد صورت گرفت كه امام (ره) آن را ايام الله ناميده بود. سربازان رژيم شاه نيز به سركوب آن پرداختند.» [10] .

«در سالگرد قيام مردم و كشتار آنان توسط رژيم پهلوي، صدها نفر از طلاب و روحانيون قم در مدرسه فيضيه در پانزده خرداد 1354ش. اقدام به تجمع، سخنراني و تظاهرات كردند.نيروهاي امنيتي و انتظامي با طلاب درگير، تعدادي را زخمي، تعدادي را زنداني، تبعيد يا به سربازي فرستادند.» [11] .

«داريوش همايون مي گويد: پس از مرگ پسر (آية الله ) خميني، آن مجلس يادبودي كه برايش در مسجد ارگ برگزار كردند، نقطه تجمعي شد براي همه قشرهاي پيشرو و ليبرال وآزادي خواه و جبهه ملي و چپ، هر چه كه بود، غير از نظام حكومتي، چهره هاي برجسته اش آنجا ظاهر شدند. پيدا بود كه رهبري مذهبي توانسته است كه همه اين ها را جمع بكند و بسيج بكند.» [12] .

«قيام نوزده دي 1356ش. در اعتراض به چاپ مقاله توهين آميز عليه امام (ره) و در كنارحضرت معصومه (ع) شروع گشت كه نقطه عطفي در تاريخ انقلاب اسلامي است. در اينروز تعدادي شهيد شدند.» [13] .

«حدود چهارميليون نفر در تهران در عاشوراي 1399ق./ 1357ش. عليه رژيم شاه دست به تظاهرات زدند و شعار مرگ بر شاه سردادند. پس از آنها ژنرال هايزر روانه تهران شد و شاه متقاعد گرديد يك چهره به ظاهر ملي را به عنوان نخست وزير برگزيده و خود، ايران را ترك كرد.» [14] .

«مردم براي نشان دادن همبستگي و عزم خود بر ادامه مبارزه تا برپايي جمهوري اسلامي،راهپيمايي عظيم اربعين را برپا كردند كه در آن فرياد الله اكبر و درود بر خميني توسط چند ميليون زن، مرد و كودك، دنيا را به تعجب و حيرت واداشت.» [15] .

ارتباط بين مردم، عاشورا، مسجد و انقلاب اسلامي را در گزارش هاي ساواك مشاهده مي كنيم، به عنوان مثال: شهرباني كل كشور از: كميته مشترك ضد خرابكاري به: رياست پليس تهران، تاريخ: 18 / 9 / 1351 موضوع: مساجد هدايت، الجواد و حسينيه ارشاد همان طوري كه اطلاع دارند از فعاليت مساجد هدايت، الجواد و حسينيه ارشاد كه اقدامات آنها مخالف مصالح كشور بود، جلوگيري به عمل آمد تا بامذاكره با مسؤولين مساجد و حسينيه مزبور اقدامات آنها در آينده با مصالح كشور هماهنگي داشته باشد. علي هذا نظر به اين كه توافق هايي كه با واقفين و هيأت مؤسس مساجد و حسينيه موصوف به عمل آمده، از اين به بعد كليه مسائل مربوط به اين سه مؤسسه مذهبي زير نظر مستقيم سازمان اوقاف خواهد بود و سركار سرهنگ خديوزاد به نمايندگي از طرف سازمان اوقافبر فعاليت ها و هرگونه فعل و انفعالات مساجد هدايت، الجواد و حسينيه ارشاد نظارت مستقيم خواهد داشت. [16] .

سرّي وزارت جنگ فرمانداري نظامي تهران و حومه از: ستاد فرمانداري نظامي تهران و حومه (ركن 2) تاريخ: 7 / 9 / 1357 موضوع: دستور العمل تشكيل مجالس عزاداري در ماه هاي محرم و صفر 1. منظور: برقراري روش يكنواخت و پيش بيني هاي لازم جهت برگزاري مجالس عزاداري در ماه هاي محرم و صفر سال 1399 هجري قمري. 2. هدف: جلوگيري از هرگونه بي نظمي و اخلال در جريان برگزاري مجالس عزاداري. 3. اجرا: الف) از طريق دولت به طور قاطع طي اعلاميه اي نكاتي را كه مردم بايستي در ايام عزاداري ماه هاي محرم و صفر رعايت نمايند، وسيله دستگاه هاي ارتباط جمعي ابلاغ مي گردد. ب) در شهرهايي كه مقررات حكومت نظامي برقرار مي باشد، اجراي دستورات در باره نحوه برگزاري مجالس عزاداري با فرمانداري نظامي بوده و در ساير شهرها با شهرباني و ژاندارمري محل مي باشد. پ) مجالس عزاداري در مساجد، تكايا و حسينيه ها در تهران و شهرستان ها محدود گردد، به طوري كه در حوزه استحفاظي هر كلانتري بيش از دو مجلس تشكيل نشود... [17] .


پاورقي

[1] سيد جعفر شهيدي، عاشورا، راهگشاي تشيع، همان، ص‏108.

[2] محدثي، همان، ص‏77، به نقل از تاريخ طبري، ج‏4، ص‏303.

[3] همان، ص‏222، به نقل از: دينوري، الاخبار الطوال، ص‏246.

[4] شمس الدين، همان، ص‏172.

[5] ابوالفضل اردکاني، پيامدهاي عاشورا (قم: منبع، 1380) صفحات مختلف.

[6] وصيت نامه حضرت امام خميني (ره).

[7] همان.

[8] جواد منصوري، سير تکويني انقلاب اسلامي (تهران: دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1379) ص‏180.

[9] همان، ص‏182.

[10] همان، ص‏195.

[11] همان، ص‏286.

[12] زهيري، همان، ص‏373.

[13] منصوري، همان، ص‏310.

[14] همان، ص‏330.

[15] همان، ص‏339.

[16] همان، ص‏333.

[17] همان، ص‏366.