بازگشت

تكليف گرايي


وقتي دو نفر از سوي والي مكه براي امام حسين (ع) امان نامه آوردند تا از ادامه سفر بازشدارند، فرمود:

«درخواب، پيامبر خدا را ديدم. به چيزي فرمان يافتم كه در پي آن خواهم رفت، به زيانم باشد يا به سودم.» [1] .

زماني كه فرزدق از اوضاع نامطمئن كوفه گزارش داد، امام فرمود:

«اگر قضاي الهي بر همان چه كه دوست مي داريم، نازل شود، خدا را بر نعمت هايش سپاس مي گوييم...و اگر تقدير الهي ميان ما و آن چه اميدداريم، مانع شد، پس كسي كه نيتش حق ودرونش تقوا باشد، از حق تجاوز نكرده است.» [2] .

امام خميني (ره) هم در اين باره فرمود:

«حضرت سيدالشهدا تكليف براي خودش دانستند كه بروند و كشته بشوند و محو كنند آثارمعاويه و پسرش را.» [3] .

امام خميني (ره) با درك پيام عاشورا، در سراسر زندگي سياسي اجتماعي خويش بر معيار تكليف عمل كرد و حركت نمود و عقيده داشت:

«همه ما مأمور به اداي تكليف و وظيفه ايم، نه مأمور (به ) نتيجه.» [4] .

به هنگام پذيرش قطع نامه 598 فرمود:

«شما را مي شناسم، شما هم مرا مي شناسيد. در شرايط كنوني آن چه موجب امر (قبولي قطعنامه ) شد تكليف الهي ام بود.» [5] .


پاورقي

[1] محدثي، همان، ص‏75. به نقل از: تاريخ طبري، ج‏3، ص‏292.

[2] همان.

[3] صحيفه نور، ج‏8، ص‏12.

[4] کلمات قصار (تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1371) ص‏50.

[5] صحيفه نور، ج‏20، ص‏241.