بازگشت

خلاصه


همان طور كه اشاره شد يكي از آموزه هاي ناب در تبيين و تحليل رفتارهاي سياسي امام حسين (ع) «صداقت در گستره سياست » است واين امر، اكسيري است در جهان سياست .

گر چه شرايط سياسي دوران امامت و ولايت امام حسين يكنواخت نبود لكن امام با وجود پيشنهادهاي سياسي ، تطميعي ، تأميني و تهديدي از ناحيه دوستان و مخالفان و دستگاه حكومت ، هرگز ذره اي از مواضع خويش عدول نكردند و صداقت را در تمام شئون خويش ـ از جمله شأن ولايت سياسي ـ حفظ نمودند و به تعبير مؤلفان «تاريخ قرن بيستم ، «واقعيت اين است كه در فلسفه مذهبي طرفداران محمّد (ص) فكر عبادت و سياست از ابتداي اين فلسفه ، درهم عجين بوده اند» .

اين تجلي صداقت در ولايت و رهبري سياسي امام ، در شرايطي است كه دين ، دولتي شده بود واعتقاد به اين كه «هر چه خليفه مي گويد، دين است و دين ، آن است كه خليفه مي گويد» چنان كه عمر ابن سعد بن سپاهيان خود در حمله به لشكر امام حسين گفته : «يا خيل الله اركبي وبالجنّة ابشري » وعبيدالله ابن زياد مي گفت : «هذا اميرالمؤمنين يزيد قد عرفتموه حسن السيرة محمود الطريقة ميمون النقيبة محسناً الي الرعيّة متعاهداً للثّغور يعطي العطاء في حقّه حتي قد امنت السبّل علي عهده واطفئت الفتن بجهده » وزماني كه يزيد براي جنگ با عبدالله ابن زبير لشكري به مكه فرستاداين سپاه ، هم رو به كعبه نماز مي خواندند و در همان حال با منجنيق ، قبله خود (كعبه ) رابه آتش مي بستند و در سال دوم خلافت يزيد، سپاهي كه به مدينه رفت تا سه روز جان و مال و ناموس مردم مدينه بر آنان حلال بود و در مسجد پيامبر خون جاري وهزار زن بعداز آن واقعه فرزنداني به دنيا آوردند كه پدران شان معلوم نبود، ومسلم كه فرمانده اين لشكربود در مرض منتهي به مرگش گفت : «خدايا اگر بعد از اطاعت از خليفه (يزيد) و كشتاراهل مدينه مرا به جهنم ببري ، معلوم مي شود كه من خيلي بدبختم » ونيز شمر ابن ذي الجوشن كه بعد از شهادت امام حسين مورد سرزنش جمعي قرار گرفت ، گفت : «واي برشما، كار با اطاعت خليفه بود. اگر ما اطاعت خليفه نمي كرديم مثل اين چهار پايان بوديم » .و...

بنابر اين هم چنان كه محور ومدار زندگي مؤمن ، دخول و خروج صادقانه است و عرصه سياست از دخول وخروج صادقانه مستثني نمي باشد از مصاديق دخول صادقانه در عرصه سياست دخول پيامبر اكرم وامام علي در حاكميت سياسي امت اسلامي بوده و از مصاديق خروج صادقانه در عرصه سياست ، خروج امام حسين (ع) عليه حاكميتي كه مبتني بر دخول كاذبانه است (حكومت اموي ) مي باشد. خروج خوارج از مصاديق خروج كاذبانه و دخول امويان در قدرت سياسي از مصاديق دخول كاذبانه در عرصه سياست است .