بازگشت

خاتمه




با چنين سنگدلي ها كه از آن قوم آمد

از هوا سنگ نباريد، زهي مستنكر!



اين چنين واقعه حادث و آن گاه هنوز

چرخ گردان و فلك روشن و خورشيد انوار!



شيخ طوسي در مصباح از عبدالله بن سنان روايت كرده است كه گفت من در روز عاشورايي به خدمت امام جعفر صادق (ع) رفتم ، ديدم رنگ مبارك حضرت متغير گرديده و آثار حزن و اندوه از روي شريفش ظاهر است و مانند مرواريد آب از ديده هاي مبارك اومي ريزد.

اينك پس از قرن ها رسالت امير شهيدان و جاري شدن خون سرور آزادگان عالم در رگ هاي شجره طيبه اسلام جاري است و هنوز نداي ملكوتي «هل من ناصر ينصرني » آن پاره تن رسول الله (ص) كه فرمود: «حسين مني و انا من حسين » طنين اندازِ همه گوش هاي باز و هوشيار آزادگان عالم است . اما استغاثه او يعني استنصار نه براي ياوراني كه نجاتش دهند بلكه ياورهايي كه بيايند و كشته شوند و خود نجات يابند، زيرا قيام او از حوزه عمل بشري قابل اقتدار است كه (لقد كان لكم في رسول الله أسوة حسنة ٌ) است و مي خواهد مردمان فرشي را ياران عرشي گرداند پيامش را با خون كه ثابت ترين رنگ هاست مي نويسد. به همين دليل هر سال محرم مي آيد مي بينيم امام حسين از نو طلوع مي كند، از نو زنده مي شود و ياراني را از فراز زمان و مكان به شهادت مي طلبد تا روزي كه منتقم خون پاكش با پيراهن غرقه به خون جد بزرگوارش خبر ظهور را دريابد، به كعبه درآيد و مردانه و پرصلابت خود را فرزند حسين معرفي نمايد و آن گاه سراسر عالم خاك را كه ارث صالحين است به مستضعفين زمين هديه كند و ولايت حقه الهي به صاحبان اصلي اش بازگردد و جهان بشريت سراسر از عدل و داد گردد.

اما آن روز نخواهد آمد مگر اين كه منتظران مصلح خود نيز صالح باشند و تمهيدات ظهورش را با اصلاح خود و اجتماع بشري فراهم آورند، بلكه از وراثين حقيقي آن مدينه فاضله مهدوي گردند كه : (و نريد انمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين ) .