بازگشت

امام حسين و حب الله و فناي في الله


حضرت به يارانش فرمود: رحمت خدا بر شما باد، برخيزيد و مرگي را كه چاره اي در آن نيست آماده شويد كه اين تيرها رسولان مرگند از دشمن به سوي شما، پس دو لشكر پاره اي از روز را با هم جنگيدند و چند حمله يكي پس از ديگري كردند تا آن كه عده اي از ياران حضرت شهيد شدند. راوي گويد: در اين هنگام امام حسين (ع) دست بر محاسن مي زد و مي فرمود: خشم خداوند بر يهود موقعي سخت شد كه فرزند براي خدا قرار دادند و غضب الهي بر نصارا هنگامي شدت يافت كه خداوند را سومين خداي خود خواندند و ب رطايفه مجوس آن گاه سخت خشمناك شد كه آفتاب و ماه را به جاي او پرستيدند و خداوند بر گروهي سخت غضبناك شده است كه همه براي كشتن فرزند دختر پيغمبرشان يك زبان شده اند، به خدا قسم از خواسته هاي آنان هيچ نخواهم پذيرفت تا آن گاه كه به خون خويش رنگين شوم و خداي تعالي را با اين حال ملاقات كنم .

2- راوي گويد امام حسين (ع) مردم را به جنگ تن به تن دعوت كرد، هركس را كه به ميدانش مي آمد مي كشت و شعري بدين مضمون مي خواند:



كشته شدن به ز زندگاني ننگين

ننگ هم از آتش خداي نكوتر



حسين كه به آنان حمله مي كرد و مسلماً سي هزار نفر بودند همانند ملخ هاي پراكنده در آن بيابان پخش مي شدند، سپس حسين (ع) به جايگاه مخصوص خود بازمي گشت و مي فرمود: لاحول و لاقوّة الاّ بالله.

آن حضرت فرياد زد: واي بر شما اي پيروان خاندان ابي سفيان ، اگر ديني نداريد و از روز بازپسين شما را پروايي نيست پس لااقل در دنياي خود آزادمرد باشيد اگر به گمان خود عرب نژاديد به شئون نژادي خود بازگرديد.