بازگشت

امام حسين و مروت


حرّ بن يزيد رياحي عليه الرحمه با هزار نيروي نظامي خود به سپاه حضرت (ع) نزديك شد و در شدت گرما در برابر امام حسين (ع) ايستاد. در اين هنگام حضرت حسين (ع) ملاحظه فرمود سپاه دشمن از تشنگي سخت در عذاب است ، فوراً به جوانان امر كرد: اينها را با اسب هايشان آب دهيد تا حدي كه سيراب شوند.

آنها به امر امام ظروف و طشت ها را پر از آب كردند و سپاه حر و اسب هايشان را آب دادند.

علي بن طعان محاربي مي گويد: من آخرين نفر از سپاه حر بودم كه به آن جا رسيدم . تشنگي بر من و مركب من بسيار غلبه كرده بود. چون حضرت سيدالشهدا (ع) حال عطش من و مركب مرا ملاحظه فرمود به من امر كرد تا شتر خود را بخوابانم ، شتر را آب دادم و شخص حسين (ع) با دست مبارك مشك ِ آب را به دهان من گذاشت و سيرابم كرد.