بازگشت

سيماي امام در نگاه پيامبر


سلمان فارسي مي گويد: رسول خدا (ص) را ديدم كه حسين (ع) را بر زانوي خويش نهاده و او را بوسه مي زد و مي فرمود: تو بزرگوار و پدر بزرگوار تو امام و پسر امام و پدر امامان هستي ، تو حجت خدا و پدر حجت خدايي كه نه نفر و خاتم ايشان قائم ايشان مي باشد.

ابن عباس مي گويد: در محضر رسول خدا (ص) بودم كه ديدم حسين (ع) را بر روي زانوي راست و ابراهيم فرزندش را روي زانوي چپ نشانده بود و گاهي بر حسين بوسه مي زند و گاه بر ابراهيم . در اين هنگام حضرت جبرئيل فرود آمد و عرض كرد: خداي تبارك و تعالي بر تو سلام مي رساند و مي فرمايد اراده كرده ايم يكي از اين دو را فداي ديگري كني . رسول الله (ص) نظري به هر دو انداخت و گريست و سپس فرمود: اگر ابراهيم از دنيا برود غير از من كسي محزون نمي شود، ولي مادر حسين فاطمه است و پدرش علي پسر عم من و گوشت و خون من است و اگر بنا باشد من به تنهايي محزون شوم سزاوارتر است تا اين كه من و فاطمه و علي محزون شويم و آن گاه پس از سه روز ابراهيم از دنيارفت و پس از آن پيوسته به او مي فرمود فداي كسي شوم كه ابراهيم فرزندم فدايش شد.