بازگشت

همسر وهب


دخترك نوجواني كه مورخان نام او را «عذرا» نوشته اند. تازه با وهب بن عبدالله بن خباب كلبي ازدواج كرده بود كه در مسير كاروان خود، وقتي همسرش شيفته امام حسين (ع) گرديد و مسلمان شد، به كاروان امام پيوستند. روز عاشورا، وقتي وهب براي وداع به خيمه آمد، عذرا گرفت : اي كاش جهاد به زنان نيز واجب مي شد، تا من نيز مي توانستم جان نالايقم را فداي امام كنم .

در روز عاشورا، هنوز بيش از هفده روز از ازدواج آنان نمي گذشت كه همسرش وهب روانه ميدان گرديد و چنان سهم گين به دشمن حمله كرد كه آنان از جنگ تن به تن دست كشيده و دسته جمعي به او حمله بردند. عذرا كه حربه اي سنگين در دست داشت به اونزديك شد تا ياري اش كند. وهب در حالي كه سعي مي كرد با وجود زخم هاي فراوانش سرپا بايستد، از همسرش مي خواست تا به ميان خيمه ها باز گردد، ولي زن مي گفت : «نمي گذارم تنها به بهشت بروي ! قسم به پدر و مادرم ، امروز روز افتخار من و توست كه در راه عزيزترين و برجسته ترين افراد از خاندان رسول الله مي جنگيم .» امام (ع) فرمود: «خدا تو را جزاي نيكو دهد، به خيمه ها برگرد...» و او برگشت .