بازگشت

حضور بانوان در جريان عاشورا


كاروان كربلا، زندگي انسان بود. در تاريخ ، آناني كه قدر خود را مي دانستند، همراه كاروان شدند و از سرچشمه هستي ، سيراب گرديدند و به قله شادماني و پرواز روح رسيدند.

افراد اين كاروان ، به گواهي همه ، صديق ترين و پاك بازترين مسلمانان بودند. اين كاروان ، منزل به منزل راه مي پيمود تا در مصاف حق و باطل ، افق حق را نمايان كند.

حضور زنان و كودكان ، جمع ياران امام حسين (ع) را در اين كاروان ، سرشار از عاطفه و مهر و دوستي نموده بود. زنان در ماجراي عاشورا، گويي قلب هستي و كانون دين و محبت بودند.

اما در روز عاشورا، مصيبت و مسئوليت زنان ، بيشتر از مردان بود. آنان نيز از عطش رنج مي بردند. اما از مصائبي كه هر لحظه بر آنان وارد مي گشت ، آن چنان آشفته حال و پريشان خاطر بودند كه متوجه عطش خويش و سوز گداز آن نبودند.

از كسانشان بعضي كشته شده بودند و نعششان در خيمه مخصوص شهدا بود و بعضي ديگر در انتظار رسيدن نوبت بودند و قطعي بود كه لحظه ديگر آنان نيز كشته خواهند شد.

وحشت از اسارت و تصور ايام غم انگيزي كه پيش بيني مي كردند، آنان را سخت مضطرب و انديش ناك كرده بود و نيز رجّاله هاي كوفه كه همراه قشون عمر بن سعد آمده بودند هر چندي يك بار با حمله هاي تهديدي و ايذايي ، وحشت آنان را دو چندان مي كردند.

مصيبت ديگر آنان ، مراقبت از بچه ها و نگاه داري آنان بود، مخصوصاً بچه هايي كه هنوز به سنّي نرسيده بودند و از هول عطش بي تابي بيشتري نشان مي دادند و به صداي بلند گريه مي كردند.