بازگشت

دلهيم


دلهيم دختر عمرو، همسر زهير بن قين از شجاعان عرصه كربلاست . مورخان نام او را «دلهم » و «ديلم » نيز نوشته اند.

در ماجراي كربلا چنان كه مي دانيم : كاروان امام حسين (ع) بعد از دعوت مردم كوفه ، در ذوالحجه از مكه به طرف كوفه حركت كرد. كاروان عاشقان ، منزل به منزل راه مي پيمود و در هر منزل ، كرامتي و هدايتي باقي مي نهاد. در هر گذري ، آتش خاطره اي را زنده نگاه مي داشت .

كاروان ديگري هم اين مسير را طي مي كرد. منتها نوعي دغدغه و دلهره داشت كه مبادا با امام حسين (ع) هم منزل و مواجه شود. وقتي كاروان امام حركت مي كرد، آنان توقف مي كردند، و وقتي امام و يارانش در جايي خيمه مي زدند، انان حركت مي كردند. تا اين كه به منطقه زرود رسيدند و هر دو كاروان در يك جا خيمه افراشتند.

امام حسين (ع) پرسيد: «آن خيمه از آن كيست ؟» گفتند: «از زهير بن قين است .»

امام ، فرستاده اي را به خيمه زهير بن قين فرستاد تا از زهير بخواهد كه به نزد امام برود. زهير و اطرافيان مشغول غذا خوردن بودند. وقتي پيام را شنيدند، هرچه در دست داشتند، زمين نهادند، بهت و سكوت آنان را فرا گرفت !

زهير از كساني بود كه احتياج داشت ديگران استعداد پاكي و حق طلبي و ايثارگري را در وجودش به حركت در آورند. نخستين گام را در اين شكوفايي ، امام حسين (ع) برداشت و گام دوم را، دلهم همسر زهير.

براي همين ، همسر زهير، وقتي كه ناخرسندي و سرپيچي شوهرش را از امام دريافت ، گفت : «اي زهير، فرزند پيامبر خدا (ص) تورا مي خواند، و تو در رفتن كوتاهي مي كني ؟»

زهير از سخنان همسرش تاثير گرفت و نزد امام رفت و برگشت . زهير با چهره اي گرفته و مبهوت رفت و با چهره اي باز و خندان و درخشان بازگشت . انگار چهره و كارش مثل غنچه فرو بسته بود و با ديدار نسيم لطف و آفتاب مهر امام حسين (ع) باز شد و درخشيد. گفت كه خيمه اش را كنار خيمه امام برافرازند. و به زنش گفت : «من از اين جا به كاروان امام مي پيوندم و تورا آزاد مي گذارم كه همراه برادرت به خانه برگردي و دوست ندارم به سبب من گرفتار شوي .»

زن زهير راضي نمي شد كه شوهرش را تنها بگذارد، ولي به اصرار زهير، باخانواده اش برگشت و با چشماني گريان گفت : «خداوند برايت خير بخواهد. روز قيامت نزد جد حسين (ع) به ياد من باش !»

در برخي از نقل ها آمده كه آن زن با ايمان و صالحه ، حاضر نشد باز گردد و به زهير گفت : چگونه تو مي خواهي در ركاب فرزند رسول خدا جان بازي كني ، ولي من از مصاحبت با او محروم باشم ؟! او به همراه زهير به كربلا آمد و تا هنگام شهادت با آنان بود.

و چنين است كه مي توان گفت : زهير وام دار همسر خويش است و رسيدن به افتخار ياري امام حسين (ع) و جان بازي و شهادت در راه دين خدا، بر اثر تشويق هاي همسرش بوده است .