بازگشت

ديباچه


در اسلام شأن و منزلت زن بسان مرد عظيم است ، و خداوند در آيات متعدد قرآني به اين مهم اشاره فرموده است . چرا كه خيل انسان ها، به وجود آمده از يك زن و يك مرد به نام آدم (ع) و حوّا (س) است ـ چه مؤمن و چه كافر ـ همه از يك پدر و مادر به دنيا آمده اند. فقط بر اساس حكمت ، موهبت هاي خاصي به مرد و زن بر اساس ظرفيت هايشان عطا شده است ؛ مثلاً بعضي لطافت ها و ظرافت ها در جنس زن از طرف پروردگار به وديعه گذارده شده كه در مردان كمتر به چشم مي خورد.

بنابراين ، در اصل كرامت انساني ، زن و مرد يكسانند و آن ها كه مقام والاي زن را تحقير مي كنند، از تعاليم عالي اسلامي بهره اي نبرده اند، قبل از اسلام به اقتضاي جاهليت جسم زن را زنده زنده به خاك مي سپردند. به گمان اين كه دل تنگ مي شدند و از اين عار، روي از قوم خود پنهان مي داشتند و به فكر مي افتادند كه آيا دختر را با ذلت و خواري نگه دارند، يا زنده به خاك گور كنند. البته قرآن مي فرمايد: «عاقلان آگاه باشند كه آن ها بسيار بد مي كردند».

و هنوز هم هستند كساني كه اين موجود لطيف و موهبت بزرگ الهي ، موجب آرامش خاطر و مودّت و رأفت ، عالي ترين مراتب دوستي و صفا را به بازيچه اي مبدل كرده و او را ملعبه دست هوسرانان بي مروّت قرار مي دهند. اين گونه بهره برداري خودخواهانه ،نمونه اي ديگر از همان جاهليت است كه شكل مدرن به خود گرفته و هستي پرارزش زن را به كالايي فاقد ارزش مبدل كرده است و از اين اشرف مخلوقات (انسان ) موجودي پوچ و بي هويت ساخته است ، مگر نه اين است كه زن هرزه در روزگار امروز در هر جامعه و هر طرز فكري كه باشد، حتي در نزد مردان هرزه ، كالايي يك بار مصرف تلقي مي شود، اين وضع نابسامان جامعه مدرن امروز در مورد زن ، بهتر از زنده به گور كردن دختران در عصر جاهليت نيست !

استفاده ابزاري از زن در امور مختلف اجتماعي از قبيل : تبليغات ، سينما، و حتي به كارگيري در اشتغال ها بدون رعايت كرامت هاي والاي انساني او كه متأسفانه در بعضي جوامع اسلامي هم ديده مي شود، يك نوع نابود ساختن زنان است .

آن ها كه شخصيت والاي زن را از وي ستانده اند و او را پست و حقير و لجام گسيخته در تصرف بي چون و چراي مردان هرزه قرار داده اند. در حقيقت مهر عدم بر وجود زن زده اند، آيا اين گونه نگرش به زن چه تفاوتي با نگاه به كالاهاي مصرفي دارد؟

ارزش زن به همت والاي او بستگي دارد كه خويشتن را بشناسد و با درك شخصيت خود به هويت ارزشمند انساني خويش كه در قرآن بدان اشاره شده ، پي ببرد، و بفهمد كه در مرتبه اي واحد با مردان قرار دارد؛ به شرط آن كه مسئوليت خود را بداند و در زندگي به آن عمل كند. قرآن مجيد به شكل همطراز و مساوي با مرد بيان واقعيت كرده : مردان مسلمان و زنان مسلمان ، و مردان مؤمن و زنان مؤمن ، و مردان و زنان اهل طاعت و عبادت ، و مردان و زنان راست گوي ، و مردان و زنان صابر، و مردان و زنان خدا ترس خاشع ، و مردان و زنان خيرخواه مسكين نواز، و مردان و زنان با حفاظ خوددار از تمايلات حرام ، و مردان و زناني كه ياد خدا بسيار كنند، خدا بر همه آن ها مغفرت و پاداش بزرگ مهيا ساخته است .

خلاصه ، طبق رهنمود قرآن ، زن براي رسيدن به قله منيع شرافت چيزي از مرد كم ندارد، بلكه در تكامل بشر، نقش ارزنده تر از مرد دارد، زيرا مردان برجسته تاريخ از دامان زنان پاك دامن به اوج كمال رسيده اند. بسيارند زنان تكامل يافته در طول تاريخ ، كه كمال و عظمت خود را بر مردان تحميل كرده اند:آسيه بنت مزاحم ، همسر مؤمنه و خداپرست فرعون ، نمونه اي از آن ها است . وقتي صندوق كودك (موسي ) را در آب ديد، فرعون اراده كرد تا بچه را بكشد، آسيه مانع شد و گفت : تو گفتي هر كودك زير يك سال را هر كجا يافتند بكشند! و حال آن كه اين كودك از يك سال بيشتر دارد، اگر او را بكشي تو را سرزنش خواهند كرد.

اين بانوي بزرگ ، با ايفاي نقش خود، زمينه ساز نهضتي بزرگ شد كه توسط موسي (ع) مسير اجتماع را دگرگون ساخت ، مبارزه با فرعون ها براي رسيدن به كمال وعزت انساني از دست رفته ! گفت : مبادا آن شود كه منجّمان گفته اند، اين پسر همان باشدكه تاج و تخت ما را نابود كند؟ آسيه با خون سردي گفت : نگران نباش كسي را كه ما دردامان خودمان پرورش دهيم ، هرگز آن نمي شود!

زن از منظر اسلام ، داراي شخصيت انساني آزاد است ، آزاد در عقيده و در تصرف امور مالي كه هر دو به منزله سنگ زير بناي اصلاحات اجتماعي و زندگاني است .

پس در ايدئولوژي اسلامي ، زن هم به مثل مرد مسئول و مكلّف است . بلكه زودتر از مردان به اين كمال مي رسد، كه خداوند او را در نه سالگي شايسته واگذاري مسئوليت دانسته است و مردان را در پانزده سالگي ! كدامين شريعت و كدام طرز تفكر به اندازه اسلام به زن كرامت بخشيده ؟ نقل داستان با شكوه مريم (س) آن بانوي پاك دامن ، ساره ،هاجر و حتي بلقيس (ملكه اي از دودمان پادشاهان كشور سبأ در زمان حضرت سليمان بن داود) كه به تعبير قرآن كريم در مقابل پيامبر خدا (سليمان ) سر تسليم فرود آورد،اين ها همه حاكي از شخصيت پردازي اسلام به جنس زن است و اين داستان ها دلالت برظرفيت هاي بالاي انساني زن دارد.

چه كسي مي تواند نقش ايثار خديجه (س) را در پيشبرد اسلام انكار كند؟ او مصداق آيه شريفه قرآني : (فضل الله المجاهدين باموالهم و انفسهم ...) است .

با پيدايش اسلام ، زنان قدم به قدم مثل مردان بلكه جلوتر از مردان ؛ درصحنه هاي مختلف سياسي اسلام حضور فعال داشته اند، خديجه كبري (س) اولين زني بود كه اسلام آورد، و سميه اولين كسي بود كه در راه اسلام شهيد شد.

اين ركورد و افتخار هميشه براي زن خواهد ماند، هم در اسلام آوردن و هم درحفظ و حراست از آن ؛ يعني شهادت ، از مردان پيشي گرفته اند! در مقام شامخ خديجه (س) همين بس كه جبرئيل پيام آور الهي بر او سلام مي فرستاد.

هيچ ممنوعيت شرعي براي حضور فعال زنان در عرصه هاي مختلف كه احساس تكليف شود، وجود ندارد.

حضور فعال زنان در نماز عيد در زمان پيامبر و يا حضور چشم گير در غزوه ها و مداواي زخم ديدگان و آب رساني و پشتيباني از رزمندگان در صدر اسلام تجربه شده است .

البته بايد خاطر نشان نمود كه اين حضورها با رعايت شئونات كمالي زنان صورت مي گرفته است .

خانمي از پغمبر سؤال كرد: اگر زني پوششي نداشته باشد كه خود را بپوشاند آيا مانعي ندارد كه از منزل بيرون بيايد و در امور خير اسلامي شركت كند؟! پيامبر (ص) فرمود: نه ، نمي تواند بدون پوشش بيرون بيايد، بايد دوستش او را از لباس هاي خود بپوشاند. آن گاه در كارهاي خير و در دعوت مؤمنان حاضر گردد.

شجاعت زنان در غزوات پيامبر چيزي نيست كه در تاريخ مخفي مانده باشد؛ زيرا تاريخ اسلام سرشار است از رشادت ها و ايثارگري هاي بانوان ، سرگذشت نسيبه (ام ّ عامر) بسيار شنيدني است : در جنگ احد براي آب رساني در معركه حضور يافته بود، لشكراسلام پيروز شده بود، ناگاه ورق برگشت (به خاطر سهل انگاري مسلمانان ) پيروزي به شكست مبدل شد با حمله غافلگيرانه خالد خيلي ها فرار كردند، مثل عثمان و عمر...

ولي نسيبه مثل شير غرش مي كرد، و مدام از پيامبر دفاع مي كرد، و چون شمع دور وجود پيامبر مي گرديد.

پيامبر در حق او دعا كردند، كه خدا او را در بهشت ملازم حضرتش قرار دهد.

منظره دفاع جانانه اين زن شجاع از پيامبر آن چنان بود كه حيرت آور بود؛ زيرا باشمشير بر دشمن حمله مي كرد، دشمني كه پسرش را مجروح ساخته بود و با ضربه اي محكم به ساق پايش ، وي را نقش بر زمين ساخت ! پيامبر از اين همه جسارت به خنده افتاد، به طوري كه دندان هاي عقب ايشان آشكار شد «فضحك حتي بدت نواجذه » در صورتي كه خنده هاي پيامبر از حد تبسّم تجاوز نمي كرد.

پيامبر در تمجيد اين بانوي فداكار فرمودند: مقام نسيبه در احد، بالاتر بود از مقام فلاني و فلاني .

پايداري خانمي ديگر به نام حمنه (حمن ) خواهر عبدالله بن جحش ، خواهر زينب همسر پيامبر را ببينيد!

خدمت پيامبر (ص) رسيد، در حالي كه دايي و برادر و شوهرش در احد شهيد شده بودند، پيامبر (ص) فرمودند: اي حمنه ! اين را به حساب خدا بگذار (احتسبي هذا) كنايه از اين كه كسي از تو كشته شده .

حمنه با قلبي آرام و خاطري جمع گفت : چه كسي را؟ اي رسول خدا؟ فرمود:دايي ات حمزه را!

دايي ام حمزه را؟! مگر او را كشته اند؟! فرمود: آري . حمنه با اندوه فراوان و آه سردي گفت : (انالله وانا...) بار دوم پيامبر فرمودند: باز هم به حساب خدا بگذار! عرض كرد كه را؟ فرمود: برادرت عبدالله را! حمنه ، پس از استرجاع گفت : خداي رحمتش كند، شهادت گوارايش . براي بار سوم فرمود: به شمار آر! گفت كه را؟ فرمود: شوهرت مصعب را؟ بي اختيار گريست و قطره هاي اشك بر گونه هاي مقاومش فرو ريخت ، با قلبي آكنده ازحزن و اندوه براي شوهرش دعا كرد و خود را به رضاي خدا تسليم نمود.

اين گونه استقامت در مقابل مصيبت ها در جنگ ها از قِبَل زنان بسيار است .

حضرت فاطمه زهرا (س) نيز در جنگ احد با چهارده نفر ديگر براي مداواي زخمي ها و ملاقات پيامبر به معركه احد آمدند.

صفيّه خواهر حمزه ، عمه بزرگوار پيامبر در غزوات شركت فعالي داشت ، در جنگ خندق چشمش به جاسوسي از يهوديان افتاد. مردي به نام حسّان از مسلمانان كنار صفيّه بود، به او گفت : حسابش را برس ! گفت : مگر به تنهايي مي شود؟ صفيّه خونش به جوش آمد، ستون خيمه را برداشت ، چنان با او نبرد كرد، كه بالاخره او را كشت ! و با فداكاري خود ثابت كرد، او نخستين زني است كه مردي را به خاك و خون افكنده است .

دليري او آن چنان پيامبر را به خنده واداشت كه پيامبر (ص) را تا آن زمان آن گونه خندان نديده بودند.

پيامبر اسلام (ص) به اين زنان فرمودند: براي شما هم مكاني مثل مردانتان در بهشت است .

با ذكر اين مقدمه نسبتاً طولاني روشن است كه زنان در طول تاريخ اسلام در پرتو حمايت هاي همه جانبه اسلام عزيز نه تنها نقش بيدار كننده ، تأييد كننده ، و آرام كننده مردان فداكار و مجاهد را داشته اند، بلكه خود با حضور آگاهانه جايگاه اصلي خود را در تاريخ به اثبات رسانيده اند.