بازگشت

سوم شعبان سال شصتم هجري (ورود امام حسين و همراهانش به مكه )


امام و يارانش در شب جمعه سوم شعبان سال 60 هجري قمري وارد شهر مكه شدند. «هنگامي كه امام وارد مكه شد، مردم شهر بسيار خشنود شدند و حتي ابن زبير، كه خود داعيه رهبري داشت در نماز امام و مجلس حديث او شركت مي كرد. مكه پايگاه ديني اسلام بود و طبعا توجه بسياري را به خود جلب مي كرد. در آنجا امام با افراد و شخصيت هاي مختلف در تماس بود وعلل عدم بيعت خود با يزيد را بيان مي كرد. درهمين روزها كه دمشق نگران كساني بود كه بيعت نكرده و در حجاز بودند، در كوفه حوادثي مي گذشت كه از طوفان سهمگين خبر مي داد.

شيعيان علي (ع) كه در مدت بيست سال حكومت معاويه صدها تن كشته داده بودند و همين تعداد يا بيشتر از آنان در زندان به سر مي بردند، همين كه از مرگ معاويه آگاه شدند، نفسي راحت كشيدند. ماجراجوياني هم كه ناجوان مردانه علي (ع) را كشتند و گِرد پسرش را خالي كردند تا دست معاويه در آنچه مي خواهد باز باشد، همين كه معاويه به حكومت رسيد و خود را از آنان بي نياز ديد به آنان اعتنايي نكرد، از فرصت استفاده كردند و در پي انتقام برآمدند تا كينه اي كه از پدر در دل دارند از پسر بگيرند.دسته بندي شروع شد شيعيان علي در خانه علي سليمان بن صرد خزاعي گرد مي آمدند. سخنراني ها آغازشد.

سرانجام تصميم گرفتند تا امام را به كوفه دعوت كنند. در مدت امامت سه ماهه امام حسين (ع) نامه هاي فراواني از كوفه براي آن حضرت رسيد كه مضمون نامه ها اين بود: «كوفه و عراق آماده براي آمدن شماست . ما همه در انتظار تو هستيم و تو را ياري خواهيم كرد.» يعقوبي مي نويسد: «حسين به مكه رفت و چند روزي بماند.مردم عراق به او نامه نوشتند و پي در پي فرستادگاني روانه كردند و آخرين نامه اي كه از ايشان بدو رسيد،نامه هاي ابن هاني و سعيد بن عبدالله حنفي بود: «بنام خداي بخشاينده مهربان ، به حسين بن علي ، از شيعيان با ايمان و مسلمانش ، اما بعد، پس شتاب فرما كه مردم تو را انتظار مي برند و جز تو پيشوايي ندارند، شتاب فرما والسلام .»