بازگشت

ملاقات امام حسين با وليد بن عتبه ولي مدينه


چون نامه يزيد به وليد بن عتبه ، فرماندار مدينه رسيد، وليد با مروان حكم (والي سابق مدينه ) در اين مورد به مشورت پرداخت .«مروان گفت : از ناحيه عبدالله بن عمرو عبدالرحمن بن ابوبكر مترس كه آن دو خواستار خلافت نيستند، ولي سخت مواظب حسين بن علي و عبدالله بن زبير باش و هم اكنون كسي بفرست ، اگر بيعت كردند كه چه بهتر و گرنه پيش از آنكه خبر آشكار شود و هر يك از ايشان جايي بگريزد و مخالفت خودرا ظاهر سازد گردن هر دو را بزن .» وليد، عبدالله بن عمر و بن عثمان را كه نوجواني بود،دنبال امام حسين (ع) و عبدالله بن زبير فرستاد. هنگامي كه پيام آور والي مدينه نزد امام آمد،آن حضرت متوجه مرگ معاويه گرديد، لذا تني چند از دوستان و غلامان خويش راجمع كرد و همراه خود به دار الاماره برد تا در صورت وجود خطر آنان را به كمك بطلبد.

طبري مي نويسد: «حسين بيامد و بنشست ، وليد نامه را به او داد كه بخواند و خبرمرگ معاويه را داد و او را به بيعت خواند. حسين گفت : انالله انا اليه راجعون ، خدا معاويه رارحمت كند و تو را پاداش بزرگ دهد، اينكه گفتي بيعت كنم ، كسي همانند من به نهاني بيعت نمي كند، گمان ندارم به بيعت نهاني من بس كني و بايد آن را ميان مردم علني كنيم . گفت : آري . گفت : وقتي ميان مردم آيي و آنها را به بيعت خواني ما را نيز به بيعت بخوان كه كار يكجا شود. وليد كه سلامت دوست بود گفت : به نام خداي برو تا با جمع مردم بيايي .» امام پس از خارج شدن از فرماندهي مدينه تصميم به خروج از مدينه و حركت به سوي مكه گرفت .

همان شب عبدالله بن زبير از مدينه خارج شد، فرداي آن روز ماموران حكومتي دنبال او رفتند و شب بعد نيز امام حسين (ع) تصميم به ترك مدينه گرفت و خواهرش زينب و ام كلثوم و برادر زادگانش و برادرانش ، جعفر و عباس و عموم افراد خانواده اش كه درمدينه بودند، همراه ايشان رفتند غير از محمد بن حنفيه كه در مدينه ماند. ابن عباس هم چند روز پيش از آن به مكه رفته بود.