بازگشت

در مبارزه ها و برخوردها


امام حسن (ع) بعد از كناره گيري از حكومت ، هميشه مورد بي مهري و اهانت هاي بني اميه رو به رو مي شد و حضرت هم در برابر اين بي ادبي ، از خود واكنش شجاعانه نشان مي داد و با آنان برخورد مي كرد. در اين مبارزه ها و برخوردها، همواره امام حسين (ع) دركنار برادر بود و از حريم امامت و ولايت دفاع مي كرد.

- مورخان نوشته اند: معاويه بعد از معاهده صلح به سوي كوفه حركت كرد و چند روزي در آن شهر اقامت نمود و مهره هاي خود را در پست هاي مختلف حوزه خلافت شرقي و منطقه عراق گماشت . در همين ايام ، روزي در حضور امام حسن (ع) و امام حسين (ع) بر فراز منبر رفت وخطبه اي خواند و نام امير مؤمنان ، علي بن ابي طالب (ع) رابر زبان جاري كرد و آن چه ناصواب و نامناسب بود، نسبت به آن حضرت بيان كرد و سپس در مورد امام مجتبي (ع) اسائه ادب نمود. امام حسين (ع) ناگهان به پاخاست ، تا به ناسزاها و بي ادبي او پاسخ دهد، ليكن امام حسن (ع) برادر را در جاي خود نشاند و خود به اهانت ها و ياوه هاي معاويه پاسخ گفت .

- مسعودي مي نويسد: عمر و پسر عثمان بن عفان از حزب بني اميه و اسامة بن زيد، آزاد شده پيامبر (ص) و وابسته به بني هاشم ، درباره قطعه زميني با هم نزاع داشتند و براي حل و فصل آن به حضور معاويه رفتند. پسر عثمان به پسر زيد گفت : «گويا تو مرادشمن مي داري !» اسامه پسر زيد گفت : «من از وابستگي تو به نسب ات شاد نيستم .» آن گاه مروان پسر حكم از جا برخاست و به عنوان اعلان حمايت از حزب بني اميه پهلوي عمرو پسر عثمان نشست ، امام حسن (ع) نيز به عنوان اعلان حمايت از بني هاشم و مبارزه باباند اموي بلند شد و پهلوي اسامه پسر زيد نشست ، سعيد پسر عاص برخاست وپهلوي مروان نشست ، امام حسين (ع) نيز بلند شد و پهلوي امام حسن (ع) نشست .عبدالله پسر عامر برخاست و پهلوي سعيدبن عاص نشست ، عبد الله پسر جعفر بلند شد و پهلوي امام حسين (ع) نشست ، عبدالرحمان پسر حكم برخاست و پهلوي عبدالله بن عامر نشست . عبدالله بن عباس بلند شد و پهلوي عبدالله بن جعفر نشست . با اين كار در حضور معاويه بني اميه در برابر بني هاشم يارگيري كردند، و بزرگ بني هاشم ؛ يعني امام مجتبي (ع) نيز با آنان مقابله كرد و برادرش حسين (ع) نيز در كنارش بود و به اين حركت سياسي برادر پيوست . معاويه اين شهامت بني هاشم را چون ديد، گفت : شتاب مكنيد،من حضور داشتم كه پيامبر (ص) اين زمين را به «اسامه » داد.