بازگشت

ورود اهل بيت به مدينه و عزاداري زنان مدينه


امام سجاد (ع) پيشاپيش به بُشر فرمود: برو و خبر شهادت حسين (ع) را به مردم مدينه برسان .

بشر گفت : خبر را به مردم مدينه رساندم . آنان را ندا دادم كه اي اهل يثرب حسين (ع) كشته شد و سرش را بر روي نيزه ها گرداندند. با شنيدن اين خبر حتي زناني كه در پشت پرده ها بودند، از پس پرده ها بيرون آمده و لباس سياه بر تن كرده و واي و ويل سردادند، و هيچ مرد و زني را نديدم مگر گريان و ناله سر زنان .

ناگفته نماند كه اهل بيت خود به خوبي مي دانستند كه با سخنان و با گفتارها وافشاگري هايي كه حضرت زينب (س) و ام كلثوم و فاطمه بنت الحسين و حضرت سجاد (ع) از بني امّيه كرده بودند، انتظار آن را نداشتند كه همان ابتدا و ساعت اول آزاد گردند، زيرا پيمودن اين راه طولاني و سخت با غل و زنجيرهايي كه بر آنان بسته بودند، بسيار سخت و دشوار و خسته كننده بود. ولي براي آنان سخت تر و غير قابل تحمل آن بود، كه خون حسين بي اثر مانده و شجاعت و شهامت آنان در اذهان محو و نابود شود و نمي توانستندببينند كه وقايع عاشورا تحريف شده و فراموش شود. اكنون كه اين راه را پيموده وتوانستند، حرف هاي خود را بزنند و مردم كوچه و بازار و مردم شام و كوفه را از اشتباه در آورده و آنان را بيدار كنند، از گمراهي نجات داده و از تحريف هاي عاشورا جلوگيري كنند، اكنون سختي راه بر آنان آسان گشته و آسوده خاطرند و با خيالي آسوده و دلي پر ازداغ به مدينه بازگشتند و شهر مدينه را نيز منقلب ساختند؛ به گونه اي كه تا مدت ها شهرماتم زده و زنان قريشي و هاشمي سياه پوش و عزادار بودند.