بازگشت

دو ياد سپاري مهم


1. از آنجا كه رهبران الهي در صدد درمان و نجات دادن انسان ها از منجلاب هاي هلاكت و هدايت كردن آنان به سوي چكادهاي برافراشته سعادت هستند، گاهي شخصاً به بالين بيمار مي روند وبا آگاهي از آلودگي هاي فراوانش ، به درمان او مي پردازند. از اين رو، حضرت با ياداوري خطاهاي گذشته عبيدالله، سعي در بازگشت او مي كند؛ حتي با ذكر نام پيامبر و دخترش فاطمه به تحريك احساسات او مي پردازد. اين رفتار حسين (ع)همان اتمام حجت و آگاهي بخشيدن به مردم نسبت به پيامدهاي شوم رفتارشان شمرده مي شود.

2. وقتي امام از هدايت يافتگي او نااميد شد و فطرت خدا جوي او را خموش يافت ،اين پندار دنياگران را كه «هدف ، وسيله را توجيه مي كند» به شدت غلط و باطل شمرد و با اقتباس از آيه : (وما كنت متخذ المضلّين عضداً)، اين حقيقت را در گوش جهانيان طنين انداز كرد كه براي رسيدن به هدف مقدس ، از وسيله پاك بايد مدد جست و اموال دزدي و غارتي يا اهدايي دربار معاويه به كار حسين بن علي نيايد؛ زيرا او در صدد اجراي فرمان الهي و انجام دادن تكليف ديني خود است .

ه. نامه اي از كربلا به مدينه

سرور شهيدان ، پس از استقرار در كربلا، در نامه اي كوتاه به برادرش محمد بن حنفيه و ساير بني هاشم چنين نوشت : «أمّا بعد فكأن َّ الدنيا لم تكن و كأن َّ الاخرة لاتزل ».

«پس از حمد و ثناي الهي ، گويا دنيايي نبوده و ما نيز در اين جهان نبوده ايم و آخرت نيز هماره پايدار و بي زوال است و ما نيز نبود نخواهيم شد».